سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ostovanlawyer

نظر

 

 

متعهّد کردن راهن همانند ضامن به پرداخت خسارت تأخیر تأدیه در قالب شرط ضمن عقد قراردادهای بانکی ولو در صورت ورشکستگی مضمون‌عنه مخالف صریح رأی وحدت رویه  شماره 788 مورخ 1399/03/27 بوده و فاقد اعتبار است.

شماره نظریه : 7/99/1061

شماره پرونده : 99-155-1061

تاریخ نظریه :  27 / 08 / 1399

استعلام :

همان‌گونه که مستحضرید در پی اختلاف موجود میان حقوقدانان و قضات در خصوص تسّری امتیاز در نظر گرفته شده در رأی وحدت رویه شماره 155 مورخ14 / 12 / 1347 هیأت عمومی دیوان عالی کشور مبنی بر عدم مطالبه خسارت تأخیر تادیه از تاریخ توقف ورشکسته به ضامن بدهکار ورشکسته، رأی وحدت رویه شماره 788 موّرخ27 / 03 / 1399 همان مرجع صادر و به این امر تصریح شد که مسؤولیت ضامن در هر حال نمی‌تواند بیش از میزان مسؤولیت مضمون‌عنه باشد و بر این اساس خسارت تأخیر تادیه از ضامن تاجر ورشکسته نیز قابل مطالبه نیست.

 * در این خصوص دو پرسش مطرح می‌شود:

1 - از آن جا که رأی وحدت رویه اخیرالصدور صرفاً بر تسری امتیاز عدم امکان مطالبه خسارت تأخیر تادیه به ضامن تصریح دارد، آیا راهن (رهن مستعار) نیز از این امتیاز برخوردار خواهد شد و خسارت تأخیر تأدیه بعد از تاریخ توقف از وی نیز قابل مطالبه نخواهد بود یا باید مورد مذکور در رأی وحدت رویه یاد شده، را صرفاً به ضامن محدود بدانیم؟

2 - پیش از این در نظریات مشورتی متعدد آن اداره کل از جمله نظریه مشورتی شماره 7/93/2996 مورّخ 02 / 12 / 1393  تصریح شده بود که چنانچه ضامن تسهیلات گیرنده تعهد کرده باشد که در هر حال ولو در صورت ورشکستگی مضمون‌عنه، مطالبات بانک بستانکار اعم از اصل و فرع را بپردازد، با توجه به مدلول مواد 10 و 219 قانون مدنی، ورشکستگی بدهکار اصلی مانع رجوع بانک به ضامن و وثیقه‌گذار برای وصول اصل بدهی و متفرعات آن در حدود تعهد انجام یافته نیست و این فرض منصرف از ماده 691 قانون مدنی است.

آیا پس از صدور رأی وحدت رویه شماره 788 مورخ1399/3/27 هیأت عمومی دیوان عالی کشور نیز امکان درج چنین شروطی در قراردادهای بانکی وجود دارد؟

 *  پاسخ  :

1 -  برابر ماده 781 قانون مدنی و ماده 34 اصلاحی قانون ثبت اسناد و املاک، راهن مسؤولیتی بیش از آنچه که مدیون تعهد کرده است، ندارد. بنابراین در فرض سؤال که شخص راهن مال خود را بابت تسهیلات دریافتی تاجر ورشکسته در رهن بانک قرار داده است، با استفاده از ملاک رأی وحدت رویه شماره 788 مورخ 27/3/1399 هیأت عمومی دیوان عالی کشور، پس از تاریخ توقف خسارت تأخیر تأدیه شامل راهن نیز نمی‌شود.

2- باتوجهبهرأی وحدت رویه یاد شده، که مقرر داشته «در هر حال مسؤولیت ضامن نمی‌تواند بیش از میزان مسؤولیت مضمون‌عنه باشد»، متعهد کردن ضامن به پرداخت خسارت تأخیر تأدیه ولو در صورت ورشکستگی مضمون‌عنه در قالب درج شروطی در این خصوص و در قراردادهای بانکی، مخالف صریح رأی وحدت رویه مذکور بوده و فاقد اعتبار است. و در این خصوص تفاوتی بین ضامن و وثیقه‌گذار نیست.


نظر

با سلام و احترام، در فواید قرض الحسنه و در واقع معامله با خدا همه مستحضرند و جای مقال نیست.

قرض یعنی چه؟ دادن مالی به شخصی و با داشتن توقع برای دهنده و گیرنه بابت بازپس دادن در موعد مقرر و در صورت نگذاشتن موعد در هنگام دارا شدن مدیون.

این مطلب در هنگامی که تورم و کاهش ارزش ساعتی پول وجود نداشت و یا آنقدر ناچیز بود که از سوی قرض دهنده قابل اغماض بود وعملاً نانی از سفره عهد و عیال و دارایی قرض دهنده کم نمی شد هیچ ایرادی نداشت.

اما یادمه که یکی از دوستام به دوست دیگرم جهت خرید خونه و یا ماشین 10 میلیون تومان قرض داد و قرار شد طرف هروقت داشت بده. بعد 10 سال طرف اومیده بود پیش دوستم که بیا اینم پولت؛ حالا چرا پیام دادی که پولمو میخوام؟ پولی که دوستم قرض داده بود 10 میلیون تومان در 10 سال پیش بود و اون زمان یادمه آپارتمان متری 1 میلیون بود و میشد با 7 میلیون یه پراید صفر بخری و در زمان عودت به اون بنده خدا همه چیز حد اقل 6 برابر شده بود و با اون پول تقریبا نمیشد هیچ وسیله ای بخری یادمه طرف پولو گرفت و گذاشت یه کناری ولی با خودش عهد کرد که دیگه دست کسی رو نگیره و عهد کرد دیگه پولی رو که با کارگری و بسختی درمیورد به کسی قرض نده. در واقع مغبون شده بود. درسته که حتما خدا بزرگه و مطمئنا میبینه ولی چرا نباید یه راهکار میبود تا نه طرف بخودش اجازه بده همون مبلغ رو بده و هم راه خیر و نیکی و احسان بسته نمیشد. تا اینکه یه روز تو تاکسی بودم راننده تاکسی گفت خانومش به یکی از فامیلا که میخواسته خونه بخره 100 گرم طلا قرض داده و قرار شده هر وقت وضعش خوب شد یکدفعه کل 100 گرمو پس بده و نه حتی خورد خورد. جالب بود فکرشو که کردم گفتم قرض الحسنه زمان پیامبر و قدیم اکثرا با درهم و دینار(طلا و فقره) بود و قرار نبود ارزش پول قرض دهنده و داراییاش کم بشه. 

به دریایت خانومش آفرین گفتم.

نظر شما چیه؟خوشحال میشم نظراتتون را بفرستین.


نظر

سحرم دولت بیدار به بالین آمد

گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد

مدیرعامل بانک ملت همزمان با سالروز ارتش، با حضور در منزل دو تن از شهدای بانک ملت از خانواده معظم این شهدا تجلیل کرد

به گزارش روابط عمومی بانک ملت، در این دیدار که حسن روستا عضو هیات مدیره، محمد باقر اکرم عضو هیات عامل ، رشید خضری رییس اداره کل روابط عمومی و غلامرضا آجرلو عضو شورای عالی امور ایثارگران بانک ملت مدیرعامل را همراهی می کردند ، علی رستگار در منزل شهیدان سیدعباس دادگر وابوالقاسم استوان حضور یافت و در فضایی صمیمی با خانواده این شهدا دیدار و گفت و گو کرد. 

مدیرعامل بانک ملت در این دیدار با اشاره به رشادت های شهدا در طول هشت سال جنگ تحمیلی ، آرامش کنونی کشور را مرهون ایثارگری ها و جانفشانی های این عزیزان خواند و گفت: همه آنچه امروز داریم مدیون خون شهدا است و بانک ملت افتخار می کند عزیزترین فرزندان خود را تقدیم ایران عزیز و نظام جمهوری اسلامی کرده است .

وی با بیان این نکته که ما محتاج دعای شهدا و خانواده معظم آنها هستیم، یادآور شد: راه شهدا باید ادامه پیدا کند و بانک ها به عنوان خط مقدم جبهه اقتصادی باید به پیشبرد اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در ابعاد مختلف کمک کنند تا ثمره خون شهدا بیش از پیش نمود پیدا کند و امیدواریم با این پشتوانه بتوانیم بهتر و مفیدتر خدمت کنیم .

رستگار تاکید کرد که در همین راستا به همه مدیران شعب استان ها اعلام شده است که حتما با خانواده شهدای همکار دیدار مستمر داشته باشند و ضمن تجلیل از آنان، در جریان مشکلات و نیازهای این عزیزان قرار گیرند و در رفع دغدغه های آنها بکوشند.

توجه به امور ایثارگران و جانبازان هم در داخل خانواده بانک ملت و هم در تمامی سطوح جامعه همواره از دغدغه های مدیرعامل محبوب بانک ملت جناب آقای رستگار بوده است. ایشان تا کنون با موافقت با مصوبه هایی نظیر افزایش تسهیلات مسکن کارمندان و علی الخصوص توافق و تصویب تسهیلات همکاران خدوم شرکتی و برقراری حق معیشت و اقدام در خصوص یکسان سازی حقوق همکاران بازنشسته با شاغلین و ... محبوب خانواده بزرگ کارمندان بانک ملت شده اند.

از خداوند متعال برای ایشان سلامتی و توفقیق روز افزون در رسیدن به اهداف عالیه درخدمت رسانی به مردم و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و تحقق برنامه های بانک ملت و بالتبع دولت تدبیر و امید را آرزومندم .


نظر

سوأل اینجاست که اصلاً چیزی بنام حریم خصوصی در وسایل نقلیه عمومی معنا می دهد؟

مطمئناً جواب صحیح بله است. چون حریم خصوصی اصولاً وقتی معنا دارد که ما در حریم و حفاظ شخصی نباشیم.

جناب آقای شهردار محترم باید با مترو مسافرت کنند تا بدانند که اصلاً حریم خصوصی جسمانی و ... در این وسیله رعایت نمی شود.


اصل بیست و دوم (22) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:

حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند.




نظر

 

کاش فقط یک لحظه هم به سرنوشت زنان و فرزندانتان فکر می کردید، خدا بزرگه و بزرگوار، کاش دفاع از حرم و حریم زن و فرزندتونو به ما مردم نمی سپردید تا کسانی مثل ابوالفضل سپهر دیگه شعر نگن اتل متل یه مادر، نحیف و زار و خسته ... کاش هیچکی یتیم نشه کاش هیچی بی کس نشه، البته که خدا هست و بزرگه و بزرگوار ولی: کجا دانند حال ما سبک بالان ساحلها؟ کنار گود نشستن و گفتن لنگش کن. شهدا رفتند و فکر نکردند که ما فقط 2 تا کلمه بیشتر بلد نبودیم که بگیم: 1- عکس شهدا را میبینیم و عکس شهداعمل می کنیم! 2- شهدا شرمنده ایم!

یا حق

 


ماده 5 ـ بانکهای غیر دولتی و مؤسسات مالی و اعتباری و سایر بنگاههای واسطه پولی که قبل و بعد از تصویب این قانون تأسیس شده یا می‌‌شوند و بانکهای دولتی که سهام آنها واگذار می‌شود صرفاً در قالب شرکتهای ‌سهامی ‌‌عام و تعاونی‌ سهامی‌‌ عام مجاز به فعالیت هستند. سقف مجاز تملک سهام به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم برای هر شرکت‌ سهامی‌‌ عام یا تعاونی سهامی‌‌عام یا هر مؤسسه و نهاد عمومی ‌غیردولتی ده‌درصد ‌(10%) و برای اشخاص حقیقی و سایر اشخاص حقوقی پنج درصد (5%) تعیین می‌شود. معاملات بیش از سقف‌های مجاز در این ماده توسط هر یک از اشخاص مذکور باطل و ملغی‌الأثر است. افزایش سقف سهم مجاز از طریق ارث نیز مشمول این حکم است و وراث و یا اولیاء قانونی آنها ملزم به فروش مازاد بر سقف، ظرف مدت دو ماه پس از صدور گواهی حصر وراثت خواهند بود. افزایـش قهری سـقف مجاز سهام به هر طریق دیگر باید ظرف مدت سه‌ماه به سقف‌های مجاز این ماده کاهش یابد.
تبصره1ـ اشخاص حقیقی سهامدار بنگاههای موضوع این ماده و اعضاء خانواده آنها شامل همسر، فرزندان و همسران آنان، برادر، خواهر، پدر و مادر منحصراً‌ تا سقفی مجاز هستند سهام داشته باشند که نتوانند مشترکاً بیش از یک عضو هیأت مدیره را در این بنگاه تعیین کنند.
تبصره2ـ دولت مکلف است با پیشنهاد بانک مرکزی که به تأیید شورای پول و اعتبار می‌‌رسد، اقدامات قانونی لازم را ظرف مهلت سه ماه در خصوص نحوه تأسیس و اداره بنگاههای موضوع این ماده به انجام رساند.
تبصره3ـ بنگاههای غیر دولتی موجود موضوع این قانون موظفند ظرف یک‌سال از تاریخ تصویب این قانون خود را با شرایط این ماده تطبیق دهند.
تبصره4ـ تعاونی‌های اعتباری قرض‌الحسنه ‌و صندوق‌های قرض‌الحسنه‌ای که منحصراً به امر قرض‌الحسنه می‌‌پردازند، از شمول این ماده مستثنی بوده و تابع مقررات خود می باشند
تبصره 5- در تاسیس بانک مشترک ایرانی و خارجی سهم طرف خارجی از سقف های مندرج در این ماده مستثنی است.
1- دولت جمهوری اسلامی ایران تنها مجاز است با مشارکت خارجی اقدام به تاسیس بانک توسعه ای نماید.
2- اشخاص حقوقی خارجی با حداقل(51%) سهام ایرانی، ایرانی محسوب می‌شوند .

حال سوأل اینجاست که قانون رعایت شد؟ در راستای رفع تصدی گری بود؟ به اهداف خود رسید؟ نتیجه عکس نداشت؟ باعث تضییع حقوق کارگران و کارمندان نشد؟ آنارشیسم و قدرت گرایی و ... در نهادهای دولتی(بانکها و...) که خصوصیی سازی را اعمال کردند؛ رایج نشد؟ میزان فساد مالی و اداری وسوء استفاده از قدرت و ... در میان نهاد های دولتی پس از خصوصی سازی افزایش نیافت؟ با عوض شدن هدف نهادهای دولتی(عدالت و خدمت و توزیع ثروت برای آحاد مردم) به خصوصی "کسب سود به هر قیمتی" چه کس یا کسانی سود بردند؟ الگوی اقتصاد اول دنیا"چین" اقصاد خصوصی یا سرمایه داری است؟ علت دولتی شدن بانکهای خصوصی پس از انقلاب اسلامی چه بود؟ و...


 

شهدای بانک ملت استان کرمانشاه

بمناسبت سالروز شهادت شهدای بانک ملت استان کرمانشاه در مورخ 93/12/02 مراسم یادبودی در محل سالن همایش مدیریت شعب استان برگزار شد.

اسامی شهدای بانک ملت(شعبه شهدای فعلی) به قرار ذیل می باشد:

1-    ابوالقاسم استوان

2-     محمدرضا فلاح

3-     مهدی طهماسبی

4-     مرتضی خوشکام

5-     سیاوش زند

6-     بهروز گراوند

ایشان در مورخ 1363/12/20 در اثر حمله موشکی رژیم بعث عراق (در حالی که با اختیار خود جهت خدمت رسانی و پرداخت حقوق فرهنگیان محترم در محل کار خود حاضر شده بودند) به فیض شهادت نائل آمدند.

عبادت بجز خدمت خلق نیست                                               

به تسبیح و سجاده و دلق نیست                   

 


نظر

عضو هیئت‌علمی دانشگاه مفید:

اقتصاد اسلامی صرفا با حذف ربا از سیستم بانکی محقق نمی‌شود

گروه اقتصاد: الهی با بیان اینکه حذف ربا از سیستم بانکی به معنی تحقق بانکداری اسلامی نیست اظهار کرد: در ایران مطالبه عمومی برای تحقق بانکداری اسلامی وجود ندارد.

ناصر الهی، عضو هیئت‌علمی دانشگاه مفید، در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، به بحث درباره وضعیت کنونی بانکداری اسلامی و موانع تحقق این موضوع پرداخت و اظهار کرد: بنده معتقدم برای رسیدن به بانکداری اسلامی، تنها وضع قوانین کفایت نمی‌کند و مسئله اصلی، جهان‌بینی حاکم بر رفتار و مختصات جامعه که خیلی با  با مختصات جامعه اسلامی تطبیق نمی‌کند، است.

حذف ربا به معنی بانکداری اسلامی نیست

وی ادامه داد: در جامعه اسلامی، انسان به جای سرمایه حاکمیت دارد اما در وضعیت فعلی به نظر می‌رسد که سرمایه حاکمیت دارد و انسان محکوم است؛ یعنی نوعی  خودباختگی به وجود آمده است و به فرمایش قرآن، انسان در گرو شیطان است و به نظرم تا زمانی‌که ما نتوانیم جامعه را از گرو شیطان خارج کرده و انسان را در حاکمیت قرار ندهیم هرگونه تلاشی برای تحقق بانکداری اسلامی یک تلاش عبث و ناکافی است.

الهی اظهار کرد: ما تلاش کردیم قوانین را به نحوی تغییر دهیم که در آن پدیده ربا تحقق پیدا نکند و اگر هم آن قوانین به آن صورتی که نوشته شده است عملی شود شاید ما چیزی به نام ربا در نظام بانکی نداشته باشیم ولی نداشتن ربا به معنای این نیست که ما می‌توانیم انتظار داشته باشیم مناسبات مالی ما در این جامعه می‌تواند اهداف اقتصای را محقق کند. بنده معتقدم وقتی‌که افراد به دنبال بانکداری اسلامی نباشند ما هرگونه که سیستم را طراحی کنیم بانکداری اسلامی تحقق پیدا نمی‌کند.

بیشتر معاملات صوری هستند

عضو هیئت‌علمی دانشگاه مفید در پاسخ به پرسشی درباره راهکارهای حل این مشکل اظهار کرد: اولین کاری که باید انجام دهیم این است که آحاد جامعه به دنبال ارتباط و تعامل با سیستمی باشند که در آن روح بانکداری اسلامی دمیده باشد؛ چراکه این قصه همانند رفتن مجنون به دیار لیلی است ولی شتری را که سوار شده است دارای بچه‌ای است که در شهر مجنون قرار دارد و مجنون هر وقت که مایل است به شهر لیلی نزدیک شود، هرگاه که غفلت می‌کند متوجه می‌شود که شتر به شهر خود برگشته و هیچ راهی پیموده نشده است و بنده معتقدم وضعیت بانکداری اسلامی هم همین‌گونه است.

وی افزود: ما انتظار داریم این سیستم بانکداری، ما را به سمت اهداف بانکداری اسلام که مواردی همانند تحقق عدالت، رشد و شکوفایی اقتصادی، مولدیت و ... است پیش ببرد اما اکنون هیچکدام تحقق پیدا نکرده و اقتصاد ما تبدیل به اقتصادی توخالی شده است که بیشتر به دنبال سفته‌بازی هستیم و اقتصاد پویایی لازم را پیدا نمی‌کند، درحالیکه شعار اصلی بانکداری بدون ربا  این بود که ما می‌خواهیم با واقعیت اقتصاد پیوند داشته باشیم و این واقعیت اقتصاد، میزان سود ما را تعیین کند اما در عمل مشاهده می‌کنیم که چنین چیزی تحقق پیدا نکرده است و بیشتر معاملات صوری و در لفافه است.

مطالبه عمومی برای بانکداری اسلامی وجود ندارد

الهی تأکید کرد: اکنون برخی عقود را مشاهده می‌کنیم که در ظاهر اسلامی اما در باطن ربوی هستند و بنده گمان می‌کنم که علت این امر، این است که ما تک‌بعدی عمل کردیم و باید به همراه قوانین، فرهنگ، اخلاقیات و جهان‌بینی جامعه را تغییر می‌دادیم اما هیچکدام از این موارد محقق نشد. اکنون تعبیری که می‌توان بکار برد این است که در بانکداری اسلامی هرگونه که عمل می‌کنیم باز مشاهده می‌کنیم کارکرد آن ربوی است و هیچ تغییری در آن به وجود نیامده است.

وی در پاسخ به این پرسش که آیا در ایران مطالبه عمومی برای تحقق بانکداری اسلامی وجود دارد یا خیر؟ اظهار کرد: بنده معتقدم مطالبه عمومی وجود ندارد و این مطالبات بیشتر از جانب حاکمیت و به خاطر ایده‌هایی که در این زمینه وجود دارد، است و چنین افرادی هستند که تلاش‌شان بر این است که بانکداری را اسلامی کنند اما علت اینکه بنده می‌گویم مطالبه عمومی وجود ندارد این است که افراد هنگام دریافت تسهیلات هیچگاه نگران این نیستند که آیا در این قراردادی که منعقد می‌شود تا چه اندازه جای پای ربا، غرر و سایر فسادهای معامله وجود دارد؛ چون چنین نگرانی از جانب مردم به شدت وجود ندارد به نظرم این  مطالبه، مطالبه قشرهای خاص است.

وی در پاسخ به پرسشی درباره اینکه پذیرش عقود از جانب بیشتر افراد از سر ناچاری است اظهار کرد: بنده معتقدم در مواردی که مردم در عقود می‌توانند از طریق موجه و مشروع پیش بروند چنین دقتی را ندارند و البته شاید بدون بررسی تجربی با قاطعیت نتوان چنین نظری را تأیید کرد اما احساس بنده اینگونه است که این مطالبه آنچنان در میان مشتریان بانک به چشم نمی‌خورد ولی اگر این مطالبه وجود داشت می‌توانست انعکاس بیشتری در جامعه پیدا کند و بنده تاکنون چنین چیزی را مشاهده نکرده‌ام.

منبع: http://www.iqna.ir/fa/News/1463355


نظر

اتل متل‌ یه‌ مادر

نحیف‌ و زار و خسته‌

با صورتی‌ حزین‌ و

دستای‌ پینه‌ بسته‌



بپرس‌ ازش‌ تا بگه‌

چه‌ جور میشه‌ سوخت‌ و ساخت‌

با بیست‌ هزار تومن‌ پول‌

اجاره‌ خونه‌ پرداخت‌



اجاره‌های‌ سنگین‌

خرج‌ مدرسه‌ ما

خرج‌ معاش‌ خونه‌

خرج‌ دوای‌ مینا



بپرس‌ ازش‌ تا بگه‌

چه‌ جوری‌ میشه‌ جنگ‌ کرد

با سیلی‌ جای‌ سرخاب‌

صورتا رو قشنگ‌ کرد



بپرس‌ ازش‌ تا بگه‌

چه‌ جوری‌ میشه‌ جنگ‌ کرد

یااینکه‌ بی‌ رنگ‌ مو

موی‌ سیاهو رنگ‌ کرد



وقتی‌ که‌ گفتند بابا

تو جبهه‌ها شهید شد

خودم‌ دیدم‌ یک‌ شبه‌

چند تا موهاش‌ سفید شد



می‌ خوای‌ بدونی‌ چرا

نصف‌ موهاش‌ سفیده‌؟

بپرس‌ که‌ بعد بابا

چی‌ دیده‌، چی‌ کشیده‌



یا میره‌ داروخانه‌

برا دوای‌ مینا

یا که‌ میره‌ سمساری‌

یا که‌ بهشت‌ زهرا(س‌)



یه‌ روز به‌ دنبال‌ وام‌

مامان‌ میره‌ به‌ بنیاد

یه‌ روز به‌ دنبال‌ کار

پیرِ آدم‌ درمیاد



هر وقت‌ به‌ مامان‌ میگم‌:

«طعم‌ غذات‌ عالیه‌»

مامان‌ با گریه‌ میگه‌:

«جای‌ بابات‌ خالیه‌»



بعضی‌ روزا که‌ توی‌

خونه‌ غذا نداریم‌

غذای‌ روز قبلو

برا مینا میذاریم‌



مینا با غم‌ میپرسه‌:

«غذا فقط‌ همینه‌؟»

مامان‌ با گریه‌ میگه‌:

«بابات‌ کجاس‌ ببینه‌؟»



وقتی‌ که‌ بیست‌ می‌گیرم‌

میاد پیشم‌ میشینه‌

نوازشم‌ می‌کنه‌

نمره‌ها مو می‌بینه‌



میگم‌: «معلمم‌ گفت‌

که‌ نمره هات‌ عالیه‌»

مامان‌ با گریه‌ میگه‌:

«جای‌ بابات‌ خالیه‌»



یه‌ بار گفتم‌: «مامان‌ جون‌

این‌ آقا بقالیه‌

با طعنه‌ گفت‌ تو خونه‌

جای‌ بابات‌ خالیه‌؟»



تا حرف‌ من‌ تموم‌ شد

با دست‌ تو صورتش‌ زد

با گریه‌ گفت‌: «ای‌ خدا

بی‌شرفی‌ تا این‌ حد؟»



میگم‌ : «مامان‌ راست‌ بگو

اگه‌ بابا دوست‌ داشت‌

چرا ازت‌ جدا شد

پس‌ چرا تنهات‌ گذاشت‌؟»



چشم‌ میدوزه‌ تو چشمام‌

لب‌ میگزه‌ ، می‌خنده‌

بیرون‌ میره‌ از اتاق‌

محکم‌ در و می‌بنده‌



رفتم‌ و از لای‌ در

توی‌ اتاقو و دیدم‌

صدای‌ گریه‌هاشو

از لای‌ در شنیدم‌



داشت‌ با بابام‌ حرف‌ میزد

چشاش‌ به‌ عکس‌ اون‌ بود

انگار که‌ توی‌ گلوش‌

یه‌ تیکه‌ استخون‌ بود



«مرتضی‌ جون‌ میدونم‌

زنده‌ای‌ و نمردی‌

بعد خدا و مولا

ما رو به‌ کی‌ سپردی‌؟



دست‌ خوش‌ آقا مرتضی‌

خوش‌ به‌ حالت‌ که‌ رفتی‌

ما اینجا مستأجریم‌

تو اونجا جا گرفتی‌؟



خواستگاریم‌ یادته‌؟

چند تا سکه‌ مهرمه‌

مهریه‌ مو کی‌ میدی‌؟

گره‌ توی‌ کار مه‌



مهریه‌مو کی‌ میدی‌

دختر مون‌ مریضه‌

بیاببین‌ که‌ موهاش‌

تند تند داره‌ میریزه‌



مهریه‌مو کی‌ میدی‌؟

اجاره‌ خونه‌ داریم‌

صاحب‌ خونه‌ می‌گفتش‌

دیگه‌ مهلت‌ نداریم‌



امروز که‌ صاحب‌ خونه‌

اومد برا اجاره‌

همسایمون‌ وقتی‌ گفت‌

مهلت‌ بده‌ نداره‌



یهو تو کوچه‌ داد زد:

اینا همش‌ بهونه‌اس‌

دق‌ّ اجاره‌ داره‌

دردش‌ اجاره‌ خونه‌اس‌



به‌ من‌ چه‌ شوهرش‌ رفت‌

یا که‌ زن‌ شهیده‌

خونه‌ اجاره‌ کرده‌

یا خونه‌ مو خریده‌؟



درد دل‌ خسته‌مو

فقط‌ برا تو گفتم‌

چون‌ از تموم‌ مردم‌

«به‌ من‌ چه‌» می‌شنفتم‌



میگم‌ خونه‌ نداریم‌

خیلی‌ مریضه‌ بچه‌

سایة‌ سرنداریم‌

همه‌ میگن‌ «به‌ من‌ چه‌»



با آه‌ خود به‌ عکس‌

بابا جونم‌ جون‌ میده‌

چادرو وَرمیداره‌

موهاشو نشون‌ میده‌



صورتشو میذاره‌

روصورت‌ شهیدش‌

بابام‌ نگاه‌ می‌کنه‌

به‌ موهای‌ سفیدش‌



اشک‌ مامان‌ می‌ریزه‌

روصورت‌ باباجون‌

بابام‌ گربه‌ میکنه‌

برای‌ غمهای‌ اون‌



بابا با چشماش‌ میگه‌

قشنگ‌ِ مهر بونم‌

همسر خوب‌ و تنهام‌

غصه‌ نخور می‌دونم‌



اتل‌ متل‌ یه‌ مادر

نحیف‌ و زار و خسته‌

با صورتی‌ حزین‌ و

دستای‌ پینه‌ بسته‌



دستای‌ پینه‌دارش‌

عجب‌ حماسه‌ سازه‌

دستایی‌ که‌ شوهرش‌

خیلی‌ به‌ اون‌ مینازه‌



دستایی‌ که‌ پرچم‌ِ

بابا رو ورمیداره‌

توی‌ خزون‌ غیرت‌

دستایی‌ که‌ بهاره‌



دستایی‌ که‌ عینهو

دست‌ بابا می‌مونه‌

نمی‌ذاره‌ سلاح‌ِ

بابام‌ زمین‌ بمونه‌



دستی‌ که‌ بچه‌هاشو

بسیجی‌ بار میاره‌

بذر غیرت‌ و ایمان‌

تو روحشون‌ میکاره‌



درسته‌ که‌ شوهرش‌

تو جبهه‌ها شهید شد

درسته‌ که‌ موی‌ اون‌

بعد بابا سفید شد



اما خون‌ بابا و

موهای‌ مادر من‌

وقتی‌ با هم‌ جمع‌ شدن‌

سیلی‌ زدن‌ به‌ دشمن‌



سرخی‌ صورت‌ اون‌

سرخی‌ خون‌ باباست‌

موی‌ سفید مادر

افتخار بچه‌هاست‌



باید فهمیده‌ باشی‌

چه‌ جوری‌ میشه‌ جنگ‌ کرد

با سیلی‌ جای‌ سرخاب‌

صورتا رو قشنگ‌ کرد



باید فهمیده‌باشی‌

چه‌ جوری‌ میشه‌ جنگ‌ کرد

یا اینکه‌ بی‌رنگ‌ مو

موی‌ سیاهو رنگ‌ کرد



اتل‌ متل‌ یه‌ مادر

خیلی‌ چیزا میدونه‌

از بی‌مروّتیها

از بازی‌ زمونه‌



ای‌ که‌ در این‌ حوالی‌

غربت‌ مارو دیدی‌

صدای‌ ناله‌های‌

مادرمو شنیدی‌



دست‌ رو گوشات‌ گذاشتی‌

چشماتو خیره‌ کردی‌

زل‌ زدی‌ به‌ مادرم‌

فکر کردی‌ خیلی‌ مردی‌؟



تو که‌ به‌ زخم‌ قلب‌

مامان‌ نمک‌ گذاشتی‌

اگه‌ مامان‌ بمیره‌

مادرمو تو کشتی‌



اگه‌ بابام‌ نبودش‌

هر چی‌ داشتی‌ می‌خوردن‌

مال‌ و منالت‌ که‌ هیچ‌

مادرتم‌ می‌بردن‌



اگه‌ مامان‌ بمیره‌

دق‌ می‌کنم‌، می‌میرم‌

پیش‌ خدا و بابام‌

من‌ جلو تو می‌گیرم‌