سیاست در معنای عام: هرگونه راهبرد و روش و مشی برای اداره یا بهکرد هر امری از امور، (چه شخصی چه اجتماعی) است. و در معنای خاص: اموری است که مربوط به دولت و مدیریت و تعیین شکل و مقاصد و چگونگی فعالیت دولت باشد. کوشش برای نگهداری یا بدست آوردن قدرت یا کاربست قدرت دولت در جهت هدفها و درخواستهای گوناگون. سیاست به معنای باستانی کلمه، دخالت در امر عمومی و به معنای جدید، شهر مدرن صنعتی است که کنشگرانش به سیستم سازمان دهنده آن مشروعیت میدهند.
اما به نظ من سیاست آن فن و راه و روشی است که گوسفند را کنار گله گرگ گرسنه طوی نگه می دارد که نه گوسفند متوجه گرگ می شود ونه به گرگها اجازه می دهد که آسیبی به گوسفند بزنند هرچند دلشان نخواهد(گرگ و میش کنار هم آب می خورن). ویا طبق دیالوگ یک فیلم" سیاست مثل یه پیاز میمونه که هرچه بیشتر پوستش رو بکنی، بیشتر اشکتو درمیاره".