در بسیاری از کشور های دنیا تعطیلات آخر هفته دو روز است. این که ما در کشورمان یک روز جمعه تعطیل باشیم بهتر است یا همانند اغلب کشور ها دو روز، سوألی مطرح است که سایر کشورهای دنیا هم به مزایا و عواقب و ... آن فکر کرده اند؟ بی شک، تعطیلات دو روزه به بالا بردن کیفیت و کارآمدی و نهایتاً بهره وری و... منجر خواهد شد. توجه به سلامت روحی و جسمی وظیفه دولتها و قانوگذار است.
ostovanlawyer
دکتر امیرناصر کاتوزیان حقوقدان برجسته ایرانی در سال 1306 هجری خورشیدی در تهران متولد شد. وی در دانشگاه به تحصیل رشته حقوق پرداخت. در ادامه تحصیلات خود رشته حقوق قضا را انتخاب کرد و در سال 1339 با دفاع از رساله دکتری خود با عنوان «وصیت» به اخذ عنوان دکتری حقوق نایل شد.
استاد کاتوزیان یکی از نویسندگان اصلی پیشنویس قانون اساسی جمهوری اسلامی بوده و حدود 45 جلد کتاب تالیف کرده است که به اذعان اساتید و حقوقدانان آثاری بی بدیل و به منزله باقیات صالحات از ایشان به یادگار خواهد ماند. روحش شاد و یادش گرامی.
خصوصی سازی بانکها و شرکتها و ... دولتی حرکتی است که نتیجه آن: فراموشی سوسالیسم (socialism) وتولد نظام سرمایه داری (Capitalism) است.
الف: مشاعات:
معضل و مشکل پارکینگ از مشکلات آپارتماننشینی است، به عنوان مثال در یک مجتمع 15 واحد مسکونی دارد ولی دارای 10 پارکینگ است، حال سوال اینجاست که آیا واحد مسکونی که پارکینگ ندارد میتواند یک موتورسیکلت را در پارکینگ پارک کند؟ که جواب آن این است که حتی اگر این اقدام مزاحمتی برای سایر سکنه نداشته باشد و فضای مشاعات نیز باشد، حق پارک موتور را ندارد چون مشاعات مربوط به همه است و کسی حق استفاده اختصاصی از آن را ندارد و اگر اختلافی بیش میآید نتیجه نا آگاهی مردم و برخی مدیران ساختمان از قوانین است.
ب:حق رفت و آمد از پارکینگ:
اگر با همسایهتان سر حق عبور و مرور در پارکینگ یا مسایل اینچنینی به مشکل برخوردهاید، بهتر است بدانید که رفت و آمد از ورودی پارکینگ، حق همه افراد ساکن ساختمان، حتی کسانی که پارکینگ ندارند، هم هست، زیرا با اینکه طبق قانون تملک آپارتمانها، پارکینگ متعلق به یک شخص و این موضوع در سند خانه نیز آمده است، اما فضای اطراف آن جزو مشاعات یا همان قسمتهای مشترک ساختمان است و با اینکه این فضا به مالک تعلق دارد.
ج:هزینه قسمتهای مشاعی:
هزینه قسمت های مشاع ساختمان از قبیل: پارکینگ وانباری، راهرو، آسانسور، پمپ آب ، نظافت قسمتهای مشاع و... بعهده کلیه واحدهای مستقر در یک آپارتمان می باشد.
قانون تملک آپارتمانها
مصوب 16/12/1343 با اصلاحات و الحاقات
ماده 1-مالکیت در آپارتمان های مختلف و محل های پیشه و سکنای یک ساختمان شامل دو قسمت است.
مالکیت قسمت های اختصاصی و مالکیت قسمتهای مشترک.
ماده 2 - قسمتهای مشترک مذکور در این قانون عبارت از قسمتهایی از ساختمان است که حق استفاده از آن منحصر به یک یا چند آپارتمان یا محل پیشه مخصوص نبوده و به کلیه مالکین به نسبت قسمت اختصاصی آنها تعلق می گیرد به طور کلی قسمتهایی که برای استفاده اختصاصی تشخیص داده نشده است یا در اسناد مالکیت ملک اختصاصی یک یا چند نفر از مالکین تلقی نشده از قسمتها مشترک محسوب می شود مگر آن که تعلق آن به قسمت معینی بر طبق عرف و عادت محل مورد تردید نباشد.
ماده 3 - حقوق هر مالک در قسمت اختصاصی و حصه او در قسمت های مشترک غیر قابل تفکیک بوده و در صورت انتقال قسمت اختصاصی به هر صورتی که باشد انتقال قسمت مشترک قهری خواهد بود.
ماده 4- حقوق و تعهدات و همچنین سهم هر یک از مالکان قسمتهای اختصاصی از مخارج قسمتهای مشترک متناسب است با نسبت مساحت قسمت اختصاصی به مجموع مساحت قسمتهای اختصاصی تمام ساختمان به جز هزینه هایی که به دلیل عدم ارتباط با مساحت زیر بنا به نحو مساوی تقسیم خواهد شد و یا اینکه مالکان ترتیب دیگری را برای تقسیم حقوق و تعهدات و مخارج پیش بینی کرده باشند. پرداخت هزینه های مشترک اعم از اینکه ملک مورد استفاده قرار گیرد یا نگیرد الزامی است.
تبصره 1- مدیران مجموعه با رعایت مفاد این قانون، میزان سهم هر یک از مالکان یا استفاده کنندگان را تعیین می کند.
تبصره 2- در صورت موافقت مالکانی که دارای اکثریت مساحت زیربنای اختصاصی ساختمان می باشند هزینه های مشترک بر اساس نرخ معینی که به تصویب مجمع عمومی ساختمان می رسد، حسب زیر بنای اختصاصی هر واحد، محاسبه می شود.
تبصره 3- چنانچه چگونگی استقرار حیاط ساختمان یا بالکن یا تراس مجموعه به گونه ای باشد که تنها از یک یا چند واحد مسکونی، امکان دسترسی به آن باشد، هزینه حفظ و نگهداری آن قسمت به عهده استفاده کننده یا استفاده کنندگان است. (اصلاحی و الحاقی بموجب قانون اصلاح قانون تملک آپارتمانها مصوب 1376)
ماده 5 - انواع شرکتهای موضوع ماده 20 قانون تجارت که به قصد تجارت ساختمان خانه و آپارتمان و محل کسب به منظور سکونت یا پیشه یا اجاره یا فروش تشکیل می شود از انجام سایر معاملات بازرگانی غیر مربوط به کارهای ساختمانی ممنوعند.
ماده 6 - چنانچه قراردادی بین مالکین یک ساختمان وجود نداشته باشد کلیه تصمیمات مربوط به اداره و امور مربوط به قسمت های مشترکبه اکثریت آرا مالکینی است که بیش از نصف مساحت تمام قسمت های اختصاصی را مالک باشند.
تبصره - نشانی مالکین برای ارسال کلیه دعوتنامه ها و اعلام تصمیمات مذکور در این قانون همان محل اختصاصی آنها در ساختمان است مگر این که مالک نشانی دیگری را در همان شهر برای این امر تعیین کرده باشد.
ماده 7 - هر گاه یک آپارتمان یا یکمحل کسب دارای مالکین متعدد باشد مالکین یا قائم مقام قانونی آنها مکلف اند یکنفر نماینده از طرف خود برای اجرای مقررات این قانون و پرداخت حصه مخارج مشترک تعیین و معرفی نمایند در صورتی که اشخاص مزبور به تکلیف فوق عمل نکنند رای اکثریت بقیه مالکین نسبت به تمام معتبر خواهد بود مگر این که عده حاضر کمتر از ثلث مالکین باشد که در این صورت برای یکدفعه تجدید دعوت خواهد شد.
ماده 8 - در هر ساختمان مشمول مقررات این قانون در صورتی که عده مالکین بیش از سه نفر باشد مجمع عمومی مالکین مکلف اند مدیر یا مدیرانی از بین خود یا از خارج انتخاب نمایند طرز انتخاب مدیر از طرف مالکین و وظایف و تعهدات مدیر و امور مربوط به مدت مدیریت و سایر موضوعات مربوطه در آیین نامه این قانون تعیین خواهد شد.
ماده 9 - هر یک از مالکین می تواند با رعایت مقررات این قانون و سایر مقررات ساختمانی عملیاتی را که برای استفاده بهتری از قسمت اختصاصی خود مفید می داند انجام دهد هیچیک از مالکین حق ندارند بدون موافقت اکثریت سایر مالکین تغییراتی در محل یا شکل در یا سردر یا نمای خارجی در قسمت اختصاصی خود که در مریی و منظر باشد بدهند.
ماده 10 - هر کس آپارتمانی را خریداری می نماید به نسبت مساحت قسمت اختصاصی خریداری خود در زمینی که ساختمان روی آن بنا شده یا اختصاص به ساختمان دارد مشاعا سهیم می گردد مگر آن که مالکیت زمین مزبور به علت وقف یا خالصه بودن یا علل دیگر متعلق به غیر باشد که در این صورت باید اجور آن را به همان نسبت به پردازد مخارج مربوط به محافظت ملک و جلوگیری از انهدام و اداره و استفاده از اموال و قسمتهای مشترک و به طور کلی مخارجی که جنبه مشترک دارد و یا به علت طبع ساختمان یا تاسیسات آن اقتضا دارد یکجا انجام شود نیز باید به تناسب حصه هر مالک به ترتیبی که در آیین نامه ذکر خواهد شد پرداخت شود هر چند آن مالکاز استفاده از آنچه که مخارج برای آن است صرف نظر نماید.
ماده 10 مکرر - در صورت امتناع مالک یا استفاده کننده از پرداخت سهم خود از هزینه های مشترک از طرف مدیر یا هیئت مدیران وسیله اظهارنامه با ذکر مبلغ بدهی و صورت ریز آن مطالبه میشود.
هر گاه مالک یا استفاده کننده ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ اظهار نامه سهم بدهی خود را نپردازد مدیر یا هیئت مدیران میتوانند به تشخیص خود و با توجه به امکانات از دادن خدمات مشترک از قبیل شوفاژ – تهویه مطبوع – آب گرم – برق – گاز و غیره با و خودداری کنند و درصورتیکه مالک و یا استفاده کننده همچنان اقدام به تصفیه حساب ننمایند اداره ثبت محل وقوع آپارتمان به تقاضای مدیر یا هیئت مدیران برای وضول وجه مزبور بر طبق اظهار نامه ابلاغ شده اجرائیه صادر خواهد کرد.
عملیات اجرائی وفق مقررات اجرای اسناد رسمی صورت خواهد گرفت و درحال مدیر یا هیئت مدیران موظف میباشند که بمحض وصول وجوه مورد مطالبه یا ارائه دستور موقت دادگاه نسبت به برقراری مجدد خدمات مشترک فوراً اقدام نمایند.
تبصره 1- در صورتی که عدم ارائه خدمات مشترک ممکن یا مؤثر نباشد، مدیر یا مدیران مجموعه می توانند به مراجع قضایی شکایت کنند، دادگاهها موظفند این گونه شکایات را خارج از نوبت رسیدگی و واحد بدهکار را از دریافت خدمات دولتی که به مجموع ارائه می شود محروم کنند و تا دو برابر مبلغ بدهی به نفع مجموعه جریمه نمایند.
استفاده مجدد از خدمات موکول به پرداخت هزینه های معوق واحد مربوط بنا به گواهی مدیر یا مدیران و یا به حکم دادگاه و نیز هزینه مربوط به استفاده مجدد خواهد بود. (الحاقی بموجب قانون اصلاح قانون تملک آپارتمانها مصوب 1376)
تبصره 2- رونوشت مدارک مثبت سمت مدیر یا هیئت مدیران و صورت ریز سهم مالک یا استفاده کننده از هزینه های مشترک و رونوشت اظهار نامه ابلاغ شده بمالک یا استفاده کننده باید ضمیمه تقاضانامه صدور اجرائیه گردد.
تبصره 3- نظر مدیر یا هیئت مدیران ظرف ده روز پس از ابلاغ اظهار نامه بمالک در دادگاه تخستین محل وقوع آپارتمان قابل اعتراض است، دادگاه خارج از نوبت و بدون رعایت تشریفات آئین دادرسی مدنی به موضوع رسیدگی و رأی میدهد این رأی قطعی است. در مواردیکه طبق ماده فوق تصمیم به قطع خدمات مشترک اتخاذ شده و رسیدگی سریع به اعتراض ممکن نباشد دادگاه به محض وصول اعتراض اگر دلایل را قوی تشخیص دهد دستور متوقف گذاردن تصمیم قطع خدمات مشترک را تا صدور رأی خواهد داد.
تبصره 4- در صورتیکه مالک یا استفاده کننده مجدداً و مکرراً در دادگاه محکوم به پرداخت هزینه های مشترک گردد علاوه بر سایر پرداختی ها مکلف به پرداخت مبلغی معادل مبلغ محکوم بها بعنوان جریمه میباشد. (اصلاحی بموجب لایحه قانونی اصلاح قانون الحاق ماده 10 مکرر و دو تبصره به قانون تملک آپارتمانها)
ماده 11 - دولت مکلف است ظرف سه ماه پس از تصویب این قانون آیین نامه های اجرایی آن را تهیه و بعد از تصویب هیات وزیران به مورد اجرا به گذارد. دولت مامور اجرای این قانون است.
ماده 12- دفاتر اسناد رسمی موظف می باشند در هنگام تنظیم هر نوع سند انتقال، اجاره، رهن، صلح، هبه و غیره گواهی مربوط به تسویه حساب هزینه های مشترک را که به تأیید مدیر یا مدیران ساختمان رسیده باشد از مالکیا قائم مقام او مطالبه نمایند و یا با موافقت مدیر یا مدیران تعهد منتقل الیه را به پرداخت بدهی های معوق مالک نسبت به هزینه های موضوع این قانون در سند تنظیمی قید نمایند.
ماده 13- در صورتی که به تشخیص سه نفر از کارشناسان رسمی دادگستری عمر مفید ساختمان به پایان رسیده و یا به هر دلیل دیگری ساختمان دچار فرسودگی کلی شده باشد و بیم خطر یا ضرر مالی و جانی برود و اقلیت مالکان قسمتهای اختصاصی در تجدید بنای آن موافق نباشند، آن دسته از مالکان که قصد بازسازی مجموعه را دارند، می توانند براساس حکم دادگاه، با تأمین مسکن استیجاری مناسب برای مالک یا مالکان که از همکاری خودداری می ورزند نسبت به تجدید بنای مجموعه اقدام نمایند و پس از اتمام عملیات بازسازی و تعیین سهم هر یک از مالکان از بنا و هزینه های انجام شده، سهم مالک یا مالکان یادشده را به اضافه اجوری که برای مسکن اجاری ایشان پرداخت شده است از اموال آنها از جمله همان واحد استیفا کنند. در صورت عدم توافق در انتخاب کارشناسان، وزارت مسکن و شهرسازی با در خواست مدیر یا هیأت مدیره اقدام به انتخاب کارشناسان یادشده خواهد کرد.
تبصره 1- مدیر یا مدیران مجموعه به نمایندگی از طرف مالکان می توانند اقدامات موضوع این ماده را انجام دهند.
تبصره 2- چنانچه مالک خودداری کننده از همکاری اقدام به تخلیه واحد متعلق به خود به منظور تجدید بنا نکند، حسب در خواست مدیر یا مدیران مجموعه، رئیس دادگستری یا رئیس مجتمع قضایی محل با احراز تأمین مسکن مناسب برای وی توسط سایر مالکان، دستور تخلیه آپارتمان یاد شده را صادر خواهد کرد.
ماده 14 - مدیر یا مدیران مکلفند تمام بنا را به عنوان یک واحد در مقابل آتش سوزی بیمه نمایند. سهم هر یکاز مالکان به تناسب سطح زیر بنای اختصاصی آنها وسیله مدیر یا مدیران تعیین و از شرکاء اخذ و به بیمه گر پرداخت خواهد شد. در صورت عدم اقدام و بروز آتش سوزی مدیر یا مدیران مسؤول جبران خسارات وارده می باشند.
ماده 15- ثبت اساسنامه موضوع این قانون الزامی نیست. (الحاقی بموجب قانون اصلاح قانون تملک آپارتمانها مصوب 1376)
آییننامه اجرایی قانون تملک آپارتمانها با اصلاحات بعدی
بخش اول: قسمتهای مختلف ساختمان
فصل اول: قسمتهای اختصاصی
ماده 1 ـ قسمتهایی از بنا، اختصاصی تلقی میشود که عرفاً برای استفاده انحصاری شریک ملک معین یا قائم مقام او تخصیصیافته باشد.
ماده 2 ـ علاوه بر ثبت اراضی زیربنا و محوطه باغها و پارکهای متعلّقه برای مالکیت قسمتهای اختصاصی نیز باید بطورمجزا سند مالکیت صادر شود، مشخصات کامل قسمت اختصاصیاز لحاظ حدود طبقه، شماره، مساحت قسمتهای وابسته، ارزش وغیره باید در سند قید گردد.
فصل دوم: قسمتهای مشترک
ماده 3 ـ قسمتهایی از ساختمان و اراضی و متعلقات آنها که بهطور مستقیم و یا غیر مستقیم مورد استفاده تمام شرکاء میباشدقسمتهای مشترک محسوب میگردد و نمیتوان حق انحصاری برآنها قایل شد.
تبصره ـ گذاردن میز و صندلی و هر نوع اشیای دیگر وهمچنین نگاهداری حیوانات در قسمتهای مشترک ممنوع است.
قسمتهای مشترک در ملکیت مشاع تمام شرکای ملک است، هرچند که در قسمتهای اختصاصی واقع شده باشد و یا از آن قسمتهاعبور نماید.
ماده 4 ـ قسمتهای مشترک مذکور در ماده 2 قانون تملک آپارتمانها عبارت است از:
الف ـ زمین زیربنا خواه متصل به بنا باشد یا بنا بوسیله پایه رویآن قرار گرفته باشد.
ب ـ تأسیسات قسمتهای مشترک از قبیل چاه آب و پمپ، منبعآب، مرکز حرارت و تهویه، رختشویخانه، تابلوهای برِ، کنتورها، تلفن مرکزی، انبار عمومی ساختمان، اتاق سرایدار در هر قسمت بناکه واقع باشد، دستگاه آسانسور و محل آن، چاههای فاضلاب، لولهها از قبیل (لولههای فاضلاب، آب، برِق، تلفن ، حرارت مرکزی، تهویه مطبوع، گاز، نفت، هواکشها، لولههای بخاری) گذرگاههایزباله و محل جمعآوری آن و غیره.
پ ـ اسکلت ساختمان.
تبصره ـ جدارهای فاصلبین قسمتهایاختصاصی، مشترک بینآن قسمتها است. مشروط بر اینکه جزء اسکلت ساختمان نباشد.
ت ـ درها و پنجرهها ـ راهروها ـ پلهها ـ پاگردها ـ که خارج ازقسمتهای اختصاصی قرار گرفتهاند.
ث ـ تأسیسات مربوط به راه پله از قبیل وسایل تأمینکننده روشنایی، تلفن و وسایل اخبار و همچنین تأسیسات مربوط به آنهابه استثنای تلفنهای اختصاصی، شیرهای آتشنشانی، آسانسور ومحل آن، محل اختتام پله و ورود به بام و پلههای ایمنی.
ج ـ بام و کلیه تأسیساتی که برای استفاده عموم شرکاء و یا حفظ بنا در آن احداث گردیده است.
ح ـ نمای خارجی ساختمان.
خ ـ محوطه ساختمان، باغها و پارکها که جنبه استفاده عمومیدارد و در سند اختصاصی نیز ثبت نشده باشد.
بخش دوم: اداره امور ساختمان
فصل اول: مجمع عمومی
طرز انتخاب و وظائف و تعهدات مدیر
ماده 5 ـ در صورتی که تعداد مالکین از سه نفر تجاوز کند، مجمع عمومی مالکین تشکیل میشود.
ماده 6 ـ زمان تشکیل مجمع عمومی مالکین اعم از عادی یافوِالعاده، در مواردی که توافقنامهای بین مالکین تنظیم نشده استبه موجب اکثریت مطلق آرای مالکینی خواهد بود که بیش از نصفمساحت تمام قسمتهای اختصاصی را مالک باشند و در صورتعدم حصول اکثریت مزبور، زمان تشکیل مجمع عمومی با تصمیمحداقل سه نفر از مالکین تعیین خواهد شد.
ماده 7 ـ در اولین جلسه مجمع عمومی، ابتدا رئیس مجمععمومی تعیین خواهد شد و سپس در همان جلسه مدیر یا مدیرانیاز بین مالکین و یا اشخاصی خارج از انتخاب میشود. مجمععمومی مالکین باید لااقل هر سال یکبار تشکیل شود.
ماده 8 ـ برای رسمیت مجمع، حضور مالکین بیش از نصفمساحت تمام قسمتهای اختصاصی با نماینده آنان ضروری است.
تبصره ـ در صورت عدم حصول اکثریت مندرج در این مادهجلسه برای پانزده روز بعد تجدید خواهد شد، هرگاه در این جلسههم اکثریت لازم حاصل نگردید جلسه برای پانزده روز بعد تجدید وتصمیمات جلسه اخیر با تصویب اکثریت عده حاضر معتبر است.
ماده 9 ـ کسی که به عنوان نماینده یکی از شرکاء تعیین شدهباشد قبل از تشکیل جلسه مجمع عمومی وکالتنامه معتبر خود را بهمدیر یا مدیران ارائه نماید.
تبصره ـ در صورتی که مالک قسمت اختصاصی، شخصیتحقوقی باشد نماینده آن طبق قوانین مربوط به شخصیتهای حقوقیمعرفی خواهد شد.
ماده 10 ـ هرگاه چند نفر، مالک یک قسمت اختصاصی باشندباید طبق ماده 7 قانون تملک آپارتمانها از طرف خود یک نفر رابرای شرکت در مجمع عمومی انتخاب و معرفی نمایند.
ماده 11 ـ مجمع عمومی شرکاء دارای وظایف و اختیارات زیرمیباشد:
الف ـ تعیین رئیس مجمع عمومی.
ب ـ انتخاب مدیر یا مدیران و رسیدگی اعمال آنها.
پ ـ اتخاذ تصمیم نسبت به اداره امور ساختمان.
ت ـ تصویب گزارش مربوط به درآمد و هزینههای سالانه.
ث ـ اتخاذ تصمیم در ایجاد اندوخته برای امور مربوط به حفظ ونگاهداری و تعمیر بنا.
ج ـ تفویض اختیار به مدیر یا مدیران به منظور انعقاد قراردادهایلازم برای اداره ساختمان.
ماده 12 ـ کلیه تصمیمات مجمع عمومی شرکاء باید درصورتجلسه نوشته و به وسیله مدیر یا مدیران نگهداری شود.
تبصره ـ تصمیمات متخذه مجمع باید ظرف ده روز به وسیلهمدیر یا مدیران به شرکاء غایب اطلاع داده شود.
ماده 13 ـ تصمیمات مجمع عمومی بر طبق ماده 6 قانون برایکلیه شرکاء الزامآور است.
فصل دوم: اختیارت و وظایف مدیر یا مدیران
ماده 14 ـ مدیر یا مدیران مسؤول حفظ و اداره ساختمان واجرای تصمیمات مجمع عمومی میباشند.
ماده 15 ـ اصلاحی مصوب 28/10/1353 ـ تعداد مدیران بایدفرد باشد و مدت مأموریت مدیر یا مدیران دو سال است ولیمجمع عمومی میتواند این مدت را اضافه کند و انتخاب مجددمدیر یا مدیران بلامانع خواهد بود.
ماده 16 ـ در صورت استعفا، فوت، عزل یا حجر مدیر یامدیران قبل از انقضای مدت، مجمع عمومی فوِالعاده، به منظورانتخاب جانشین تشکیل خواهد شد.
تبصره 1 ـ در صورتی که سه نفر یا بیشتر از اعضای هیأتمدیره به جهات فوق از هیأت مدیره خارج شوند، مجمع عمومیفوِالعاده باید به منظور تجدید انتخاب هیأت مدیره تشکیل گردد.
ماده 17 ـ تصمیمات مدیران با اکثریت آرا معتبر است.
ماده 18 ـ مجمع عمومی یک نفر از مدیران را به عنوان خزانهدارتعیین مینماید. خزانهدار دفتر ثبت درآمد و هزینه خواهد داشت کهبه پیوست قبوض و اسناد مربوطه برای تصویب ترازنامه به مجمععمومی تسلیم و ارائه خواهد داد.
ماده 19 ـ مدیر یا مدیران، امین شرکاء بوده و نمیتوانند فرد دیگر را بجای خود انتخاب نمایند.
ماده 20 ـ مدیر یا مدیران مکلفند تمام بنا را به عنوان یک واحددر مقابل آتشسوزی بیمه نمایند.
سهم هر شریک از حق بیمه با توجه به ماده 4 قانون بوسیلهمدیر، تعیین و از شرکاء اخذ و به بیمهگر پرداخت خواهد شد.
ماده 21 ـ مدیر یا مدیران مکلفند میزان هزینه مستمر و مخارجمتعلق به هر شریک و نحوه پرداخت آن را قبل یا بعد از پرداختهزینه بوسیله نامه سفارشی به نشانی قسمت اختصاصی یا نشانیتعیین شده از طرف شریک به او اعلام نمایند.
ماده 22 ـ در کلیه ساختمانهای مشمول قانون تملک آپارتمانهاکه بیش از ده (10) آپارتمان داشته باشد، مدیر یا مدیران مکلفندبرای حفظ و نگاهداری و همچنین تنظیف قسمتهای مشترک وانجام سایر امور مورد نیاز بنا، دربانی استخدام نمایند.
فصل سوم: هزینههای مشترک
ماده 23 ـ شرکای ساختمان موظفند در پرداخت هزینههایمستمر و هزینههایی که برای حفظ و نگاهداری قسمتهای مشترکبنا مصرف میشود، طبق مقررات زیر مشارکت نمایند:
در صورتی که مالکین ترتیب دیگری برای پرداخت هزینههایمشترک پیشبینی نکرده باشند، سهم هریک از مالکین یااستفادهکنندگان از هزینههای مشترک آن قسمت که ارتباط با مساحتزیربنای قسمت اختصاصی دارد از قبیل آب، گازوئیل، آسفالتپشت بام و غیره به ترتیب مقرر در ماده 4 قانون تملک آپارتمانها و سایر مخارج که ارتباطی به میزان مساحت زیربنا ندارد از قبیلهزینههای مربوط به سرایدار، نگهبان، متصدی آسانسور، هزینه نگاهداری تأسیسات، باغبان، تزیینات قسمتهای مشترک و غیرهبطور مساوی بین مالکین یا استفادهکنندگان تقسیم میگردد. تعیینسهم هر یک از مالکین یا استفادهکنندگان با مدیر یا مدیران میباشد.
تبصره ـ چنانچه به موجب اجارهنامه یا قرارداد خصوصیپرداخت هزینههای مشترک به عهده مالک باشد و مالک از پرداختآن استنکاف نماید، مستأجر میتواند از محل مالالاجاره هزینههایمزبور را پرداخت کند و در صورتی که پرداخت هزینههای جاریمشترک به عهده استفادهکننده باشد و از پرداخت استنکاف کند، مدیر یا مدیران میتوانند علاوه بر مراجعه به استفادهکننده، به مالکاصلی نیز مراجعه نمایند.
ماده 24 ـ هریک از شرکاء که در مورد سهمیه یا میزان هزینهمربوط به سهم خود معترض باشد میتواند به مدیر مراجعه وتقاضای رسیدگی نسبت به موضوع را بنماید در صورت عدمرسیدگی یا رد اعتراض شریک میتواند به مراجع صلاحیتدارقضائی مراجعه کند.
ماده 25 ـ هزینههای مشترک عبارتست از:
الف ـ هزینههای لازم برای استفاده، حفظ و نگاهداری عادیساختمان و تأسیسات و تجهیزات مربوطه.
ب ـ هزینههای اداری و حقالزحمه مدیر یا مدیران.
فصل چهارم: حفظ و نگاهداری تعمیر بنا
ماده 26 ـ در صورتی که بین شرکاء توافق شده باشد کههزینههای نگاهداری یک قسمت از بنا یا هزینه نگاهداری وعملیات یک جزء از تأسیسات فقط به عهده بعضی از شرکاء باشد، فقط همین شرکاء ملزم به انجام آن بوده و در تصمیمات مربوط بهاین هزینهها تعیین تکلیف خواهند نمود.
ماده 27 ـ مدیر یا مدیران به ترتیبی که مجمع عمومی تصویبمیکند بهمنظور تأمین هزینههای ضروری و فوری، وجوهی بهعنوان تنخواه گردان از شرکاء دریافت دارند.
کی گفته همیشه تغییر خوبه؟ به قول معروف آب هم که یه جا بمونه می گنده، پس با این استدلال تغییر خوبه! ولی همیشه هم تغییر خوب نیست، باید مواظب بود که تغییر باعث تخریب، تقلیل، و... نشود به قول معروف بی گدار به آب که نمی زنن.تغییر ها یه وقت احساس می شن یه وقت نه.مهم دستاورد تغییریه.آیا واقعا مهم فقط تبعات مثبت تغییره؟ مثلاً اگه فضای سبز تبدیل به برج بشه تغییر حاصله خوبه؟برای صاحب برج خوبه اما برای دیگران چه؟یا وقتی حرف امور مالیه خیلی چیزا که یه روزی ارزش بودن دیگه نیستن.پس در هر کاری بایستی ابتدائاً به تبعات آن فکر کرد.تغییر خوبه ولی نباید باعث تغییر در نوع نگاه و بی ارزش شدن ارزشهای انسانی بشه. تعریف تغییرو شاعر شعر زیر چه زیبا گفته:
"آخ دلم هیچکی کنارت نیست سر کن با خودت،زیر و رو شو دنیا رو زیر زبر کن باخودت"
" وقتی می بینی خودت داره کلافت میکنه، از خودت پاشو خودت باشو سفر کن با خودت"
"هر زمستون پیش از اینکه ریشه پابندت کنه، شاخه رو بردار و تمرین تبر کن با خودت"
"یا بسازو دونه دونه مرگ برگاتو ببین، یا بسوزو جنگلی رو شعله ور کن باخودت"
"سر بچرخونی مسیر رو بروتو باختی، از پل تردید با قلبت گذر کن باخودت"
"تنها موندی با خودت، با دشمنت، با دوستت، آخ دلم هیچکی کنارت نیست سر کن باخودت"
به قانونی و مشروع جلوه دادن عواید حاصل از فعالیت های غیر قانونی و غیر شرعی پولشویی می گویند.پولشویی اگر جرم است که هست چرا در ماده 9 قانون مبارزه با آن فقط به"استرداد درآمد و عواید حاصل از ارتکاب جرم مشتمل بر اصل و منافع حاصل (و اگر موجود نباشد، مثل یا قیمت آن) به جزای نقدی به میزان یکچهارم عواید حاصل از جرم" اشاره کرده؟ مسلماً این مجازات بازدارنده نخواهد بود.مطلب دیگری هم که جای تأمل بسیاری دارد جلوگیری از تجاوز به حریم خصوصی اشخاص است که بایستی به دقت رعایت شود و الا این خود یک جرم است.
واى بر کم فروشان
کم فروشی فقط مختص مواد غذایی و ... نیست.وقتی مخابرات محترم اینترنت با سرعت بالا(ADSL) را به مشترکان خود به قیمت گزاف می فروشد درحالی که سرعت واقعی اینترنت دریافتی یک دهم سرعتی است که قرار است باشد، به چه معنی است؟ این کم فروشی نیست؟
سیاست در معنای عام: هرگونه راهبرد و روش و مشی برای اداره یا بهکرد هر امری از امور، (چه شخصی چه اجتماعی) است. و در معنای خاص: اموری است که مربوط به دولت و مدیریت و تعیین شکل و مقاصد و چگونگی فعالیت دولت باشد. کوشش برای نگهداری یا بدست آوردن قدرت یا کاربست قدرت دولت در جهت هدفها و درخواستهای گوناگون. سیاست به معنای باستانی کلمه، دخالت در امر عمومی و به معنای جدید، شهر مدرن صنعتی است که کنشگرانش به سیستم سازمان دهنده آن مشروعیت میدهند.
اما به نظ من سیاست آن فن و راه و روشی است که گوسفند را کنار گله گرگ گرسنه طوی نگه می دارد که نه گوسفند متوجه گرگ می شود ونه به گرگها اجازه می دهد که آسیبی به گوسفند بزنند هرچند دلشان نخواهد(گرگ و میش کنار هم آب می خورن). ویا طبق دیالوگ یک فیلم" سیاست مثل یه پیاز میمونه که هرچه بیشتر پوستش رو بکنی، بیشتر اشکتو درمیاره".
1ـ ماده 698 قانون مدنی:
« بعد از اینکه ضمان به طور صحیح واقع شد ذمه مضمون عنه بری و ذمه ضامن به مضمون له مشغول میشود.»
2ـ ماده 684 قانون مدنی:
عقد ضمان عبارت است از اینکه شخصی مالی را که بر ذمه دیگری است بعهده بگیرد. متعهد را ضامن طرف دیگر را مضمونله و شخص ثالث را مضمون عنه یا مدیون اصلی میگویند.
3ـ ماده 249 قانون تجارت:
برات دهنده، کسی که برات را قبول کرده وظهرنویسها در مقابل دارنده برات مسؤولیت تضامنی دارند. دارنده برات در صورت عدم تأدیه و اعتراض میتواند به هرکدام از آنها که بخواهد منفرداً یا به تمام آنها مجتمعاً رجوع نماید. همین حق را هریک از ظهرنویسها نسبت به براتدهنده و ظهرنویسهای ماقبل خود دارد. اقامه دعوی بر علیه یک یا چند نفر از مسؤولین موجب اسقاط حق رجوع به سایر مسؤولین برات نیست، اقامه کننده دعوی ملزم نیست ترتیب ظهرنویسی را از حیث تاریخ رعایت کند. ضامنی که ضمانت برات دهنده یا محال علیه یا ظهرنویسی را کرده فقط با کسی مسؤولیت تضامنی دارد که از او ضمانت کرده است.
در قانون مدنی اصل بر انتقال دین یا نقل ذمه مدیون به ذمه ضامن و در قانون تجارت اصل بر مسؤولیت تضامنی است
سؤال ـ شخصی که از بانک وام گرفته سفتههائی را به عنوان متعهد در مقابل وام دریافتی امضاء نموده و همان سفتهها را به شخص دیگری به منظور تضمین، ظهرنویسی کرده و در اختیار بانک قرار داده است. بلحاظ اینکه وام در سررسید بازپرداخت نشده است بانک علیه متعهد و ظهرنویس به عنوان ضامن شکایت نموده است آیا مقررات ماده 249 قانون تجارت از حیث تضامن حاکم است یا مقررات قانون مدنی و با عنایت به ماده 698 این قانون ذمه مضمون عنه بری میشود
نظریه شماره 6930/7 ـ 11/7/1379
نظریه اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضائیه
ماده698(1) قانون مدنی راجع به عقد ضمان موضوع ماده684(2) همان قانون است که با ضـمانت در اسـناد تجاری متفاوت است، بدین معنی که در ضمـان مدنی، اصـل بر انتقال دین یا نقـل ذمه مدیون به ذمه ضامن میباشـد در حالی که، در اسـناد تجارتی، اصـل بر مسـؤولیت تضامنی است زیرا یکی از امتیازات اسناد تجارتی مسؤولیت تضامنی مسؤولین آن میباشد که در ماده249(3) قانون تجارت صراحتاً بیان گردیده و عبارت پایانی ماده مذکور که مقرر داشته « ضامنی که ضمانت برات دهنده یا محال علیه یا ظهرنویسی را کرده فقط با کسی مـسؤولیت تـضامنی دارد که از او ضـمانت نموده است» تأکیدی بر همین معنی است به عبارت دیگر بر خلاف عقد ضمان مدنی، در اسناد تجاری اصل بر مسؤولیت تضامنی است مگر اینکه خلاف آن تصریح شده باشد. بنابراین در فرض استعلام که پشت نویسی سفته به منظور ضمانت متعهد (وام گیرنده) انجـام شده است موضوع مشمول ماده 249 قانون تجـارت است و از شـمول ماده 698 قانون مـدنی خـروج موضوعی دارد
منبع: http://hvm.ir/print.asp?id=25743