ostovanlawyer
برخی از علما و حقوقدانان مدعی شدهاند، آنچه که اسلام به عنوان ربا حرام کرده، مواردی است که قرض دهنده نرخ سود و بهره بالایی (فاحش) را دریافت کند و این در جوامع امروز – خصوصاً در معاملات بانکی- مصداق ندارد، چون بهره بانکی بهره ای معتدل است.ملاک این دوستان شرع نیست، بلکه مشکل، مشکل قانونی است چرا که در قوانین مرجعی که اهم قوانین حقوقی حال حاضر ما از آنها اقتباس شده است (قانون فرانسه و...) اخذ میزان متعادلی از بهره، یا سود بعنوان تفاوت قیمت زمان قرض با زمان پسدادن(من باب جبران ارزش ازدست رفته پول،تفویت منفعت، جبران ضرر ناشی از کاهش ارزش پول و ...) نتنها ربا نیست بلکه لازم و ضروری است.
همانطور که می دانید اسلام دینی مبتنی براصولی همچون: رحمت، دستگیری از محرومین، تعاون، قرض الحسنه، بیع و معامله حلال (تجارت اسلامی)، پرهیز از دروغ، استبداد، ربا، احتکار و ... می باشد.متأسفانه توسلل برخی به موارد استثناء همچون "حیل" راه رباخواری را برای اشخاصی که ظرفیت کسب روزی حلال را ندارند باز نموده است.
سود یا بهره بانکی درصورتی که بانک بعنوان یک تاجر با مشتری خود وارد معامله و تجارت و مشارکت می شد(نه مثل حال حاضر که اکثر قراردادها صوری ویکجانبه اند) و ریسک شراکت در سود و ضرر را هم می پذیرفت (نه فقط سود) سود حاصل از این مشارکت بهره و ربا نبود و این فعالیت مبتنی بر بانکداری اسلامی می شد.
برای تکمیل عرایضم، به نظر امام خمینی(ره) پیرامون ربا و روایت از معصوم، ذیلاً اشاره می کنم:
روایت امام موسی بن جعفر(ع) است:
«علی بن جعفر از برادرش، امام موسی بن جعفر (ع) نقل می کند که از ایشان در مورد مردی سئوال کردم که به دیگری صد درهم قرض میدهد تا با آن کار کند و با وی شرط میکند که پنج درهم یا کمتر یا بیشتر به او بپردازد، آیا این حلال است؟ امام (ع) فرمود:« این همان ربای محض میباشد.»( وسائلالشیعة، ج18، ص137) در این روایت مشاهده میکنیم که امام (ع) گرفتن پنج درصد و حتی کمتر از آن را ، همان ربای خالص میدانند.
نظر امام خمینی:
کسانی که سعی می کنند ربا را تنها با تغییر عنوان و اسم شان، حلال کنند باید بدانند اگر حیله، به این آسانی باعث جواز ربا خواری می شد، چرا رسول خدا(ص) که پیامبر رحمت بود، این موارد را به مسلمانان نیاموخت تا بدین وسیله امت خویش را از گرفتاری در حرامی که اعلان جنگ با خدا و رسول(ص)شمرده می شود باز دارد.( کتاب البیع،ج2،ص409)
بانکداری اسلامی همان اهداف بانکداری متداول دنیا را دنبال می کند با این تفاوت که ادعا می شود عملیات بانکداری در این بانک ها براساس فقه معاملات اسلامی صورت می گیرد. مهمترین اصل در بانکداری اسلامی تقسیم سود و زیان حاصل از معامله و پرهیز از پرداخت ربا یا همان بهره پول است.
ولی آیا این اصول در بانکداری ما به شکل کنونی اجرا می شود؟ آیا هدف بانکداری ما همان هدف بانکداری اسلامی را (1-استقرار نظام پولی و اعتباری بر مبنای حق و عدل، بمنظور تنظیم گردش صحیح پول و اعتبار در جهت سلامت و رشد اقتصاد کشور2-فعالیت در جهت تحقق اهداف و سیاست ها و برنامه های اقتصادی دولت جمهوری اسلامی3-ایجاد تسهیلات لازم جهت گسترش تعاون عمومی و قرض الحسنه، از طریق جذب و جلب وجوه آزاد و اندوخته ها و پس اندازها و سپرده ها، و بسیج و تجهیز آنها در جهت تأمین امکانات کار و سرمایه گذاری4- حفظ ارزش پول و ایجاد تعادل در موازنه پرداخت ها و تسهیل مبادلات بازرگانی5-تسهیل در امور پرداخت ها و دریافت ها و مبادلات و معاملات و سایر خدماتی که بموجب قانون به عهده بانک گذشته می شود. همچنین موارد متعدد دیگری نیز در این قانون تحت عنوان وظایف نظام بانکی آمده است) دنبال می کند؟
سهم بانک از ضرر ممکن الوقوع احتمالی چقدر است؟ آیا مشارکت بانک مشارکت در سود و زیان است، یا فقط مشارکت در سود؟ وقتی بانکداری ما اخلاق و رویه ی سود محوری را در جامعه تبلیغ کرده و اشاعه می دهد، و ماراتن کسب سود بیشتر به هر قیمتی! در بانک های ما نهادینه شده، دیگراز بانکداری اسلامی جز نامی باقی نمانده و روحیه و منش اقتصادی کسبه و بازار هم از اصولی همچون: نوع دوستی، کمک به نیازمند،تعاون در بخشهای مختلف اقتصادی، دادن مهلت به بدهکار و... دور خواهد شد.تنها هنر بانک های ما در حال حاضر یدک کشیدن نام ثقیل بانکداری اسلامی است.
مرور زمان
در تعریف مرور زمان گفته اند: مرور زمان یکی از اصولی است که نظامهای مختلف حقوقی بر آن صحه گذاردهاند. اگر مدت زمان مشخصی از ایجاد حقی که مورد اختلاف قرار گرفته و یا جرمی که واقع شده است بگذرد و ذینفع و یا شاکی خصوصی احقاق حق خود و یا مجازات مجرم را طلب نکند، عرف، عقل و مصالح اجتماعی باعث تصویب قوانینی در نظامهای حقوقی دنیا شدهاند که طبق آنها دستگاه قضایی نمیتواند برای دریافت حق ذینفع و یا مجازات مجرم وارد عمل شود. مرور زمان از مسایل عقلی است که وجود آن در هر نظام حقوقی، موجب ایجاد نظم و دقت در رسیدگی میشود. مبنای مرور زمان نوعی مصلحتاندیشی همراه با ایجاد نظم در رابطه اجتماعی است و هدف مقنن از ایجاد این تاسیس حقوقی، نوعی فصل خصومت بوده که مجرای رسیدگی به مساله را قائم به موعد و مدت زمان خاصی کند تا افراد بعد از گذشت این مدت، حقوق خود را ثابت و غیر قابل تعرض ببینند
مبانی مرور زمان
ادله و مبانی عقلی و حقوقی مرور زمان همواره یکی از مباحث مطرح بین علمای علم حقوق بوده است. برخی با بیان اینکه زمانی که حقی برای کسی ایجاد شد، حتی اگر یک عمر از عدم طلب او برای استفاده از حقش بگذرد، باز هم حق او باقی است و اینکه با استناد به یک قاعده حقوقی، نادیده گرفتن حق او توسط نظام قضایی خلاف عدالت است، سعی کردهاند در مبانی این اصل حقوقی تشکیک وارد کنند. با این وجود اکثریت حقوقدانان بر عادلانه و منطقی بودن این اصل قانونی صحه گذارده و عمدهترین دلایلی که برای وضع مقررات مرور زمان حقوقی گفته شده است را در عناوینی چون نظم عمومی، لزوم حفظ ثبات اقتصادی، از بین رفتن ادله و اسناد و اماره اعراض از حق خلاصه کردهاند.
البته بنده کاری و علاقه ای به مرور زمان در حقوق جزا ندارم و معتقدم کارشناسان محترم آن حوزه بایستی درمورد آن استدلال کرده و نظر بدهند
به نظر بنده درج و اعمال مرور زمان در قوانین و آیین دادرسی دعاوی اداری، حقوقی و... (که بحثی از جرم و مجازات و تعقیب قضایی نیست) عین بی عدالتی و ظللم است. چرا که صرف نداشتن اطلاع از قانون برای مراجع محترم مزبور دلیل محکمه پسندی برای قبول دادخواست زیان دیده نیست و باعث تضییع حق و حقوق وی خواهد شد
همانطوری که با گذشت سالها حق وراث بر ماترک متوفی (حق ارث) ازبین نرفته و تضییع نخواهد شد، حق زیان دیده نیز بر اساس قواعد حقوقی-عمومی، همچون "لاضرر" و"حق الناس"... محترم می باشد و قابل تضییع نیست
لیکن، با قاعده ی "مرورزمان " که مختص الگوی حقوق و عدالت غربی است نمی توان چشم بر واقعیت و لزوم دفع و جبران ضرر زیان دیده بست.
دکتر شریعتی : «کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود ،آن هم به سه دلیل ؛ اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید و سوم - که از همه تهوع آور بود- اینکه در آن سن و سال، زن داشت. چند سالی گذشت یک روز که با همسرم ازخیابان می گذشتیم ،آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه خودم زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم!!!.
من رقص دختران هندی را بیشتر از نماز پدر و مادرم دوست دارم. چون آنها از روی عشق و علاقه می رقصند ولی پدر و مادرم از روی عادت نماز می خوانند .
از بزرگمهر پرسیدند که ساسانیان را چه چیز بر باد داد ؟ گفت : « کارهای بزرگ را به اشخاص پست می دادند و شغل های پست را به افراد بزرگ می سپردند افراد بزرگ نسبت به شغل کوچک خود بی اعتنا شدند و اشخاص پست شایستگی کارهای بزرگ نداشتند.این شد که کار مملکت درهم شد و سلسله ساسانی از هم پاشید.»
فسخ در لغت به معنای نقض، زایل گردانیدن، تباه کردن و شکستن آمده است.
فسخ که به آن انحلال ارادی قرار داد نیز گفته میشود، در اصطلاح حقوقی عبارت است از پایان دادن حقوقی به قرار داد به وسیله یکی از دو طرف قرارداد یا شخص ثالث.
فسخ یا انحلال ارادی قرارداد از حیث جایگاه حقوقی یکی از مباحث اسباب سقوط تعهدات و قراردادها میباشد.
بحث فسخ قرارداد، اختصاص به عقود لازم دارد، چرا که در عقود جائز هر کدام از طرفین میتواند هر زمان که اراده کند، عقد را بر هم زند. بحثی که در عقود لازم مطرح است آن است که آیا مدعی فسخ عقد، حق فسخ دارد یا اینکه باید به عقد ملتزم بماند؟
با توجه به تعریفی که از فسخ ارائه شد، میتوان گفت فسخ، انشای یکطرفه انحلال قرارداد و تعهد میباشد، و مانند ابراء نوعی ایقاع است، یعنی اینکه یک طرف به طور مستقل میتواند حق فسخ خود را اعمال نماید، بدون اینکه نیازی به رضایت طرف دیگر باشد که به این عمل ایقاع گفته میشود.
مبنای فسخ
مبنای فسخ قرارداد ممکن است، متفاوت باشد؛ یعنی اینکه فسخ قرارداد مبتنی بر حقی است که یا به وسیله توافق طرفین ایجاد شده است یا به وسیله حکم مستقیم قانون به وجود آمده است و این حق برای یکی از طرفین یا هر دو یا شخص ثالث میباشد.
الف) توافق طرفین: طرفین قرارداد میتوانند ضمن عقد یا خارج از آن برای یک یا هر دو طرف معامله یا شخص ثالث، حق فسخ قرار دهند مثل اینکه شخصی ماشینی را به دیگری بفروشد و در آن شرط شود که هر کدام از طرفین یا شخص ثالث هر وقت مایل باشند، بتوانند ظرف یک ماه آن معامله را فسخ کنند، به این حق اصطلاحاً خیار شرط گفته میشود. همانطوری که در مواد 399 و 400 قانون مدنی به آن اشاره شده است.
ب) حکم مستقیم قانون: قانون در مواردی برای جلوگیری از ضرری که به طور ناخواسته از قرارداد، متوجه یکی از دو طرف معامله است، به طور مستقیم به او حق میدهد که بتواند با فسخ قرارداد، از ضرر مذکور جلوگیری کند مثل اینکه کسی خانهای را اجاره کند و پس از مدتی متوجه شود که سکونت در آن میسر نیست، که در اینجا به استناد مواد 478 و 479 قانون مدنی حق دارد عقد اجاره را فسخ کند.
شرائط فسخ
1) قصد؛ فسخ کننده باید انحلال قرارداد را اراده کند.
2) رضا؛ فسخ کننده باید راضی به فسخ معامله باشد، و اگر با اکراه چنین کرد، این فسخ اثر حقوقی ندارد.
3) اهلیت؛ کسی که میخواهد عملی حقوقی را فسخ کند، باید اهلیت این کار را داشته باشد و از نظر عقل و سن مشکلی نداشته باشد.
آثار فسخ
اثر فسخ نسبت به آینده است و فسخ موجب میشود که عقد از زمان انشای فسخ منحل گردیده و آثار آن قطع شود و اثری نسبت به گذشته ندارد. بنابراین منافعی که مورد معامله داشته، اصولاً تا زمان فسخ، باید مال کسی باشد که به واسطه عقد مالک شده ولی چون نمائات و منافع متصله را نمیتوان از مورد معامله جدا کرد، میگوئیم که منافع منفصله آن تا زمان فسخ مال کسی است که به واسطه عقد مالک شده و پس از فسخ، مورد معامله و منافع آن مال کسی است که به واسطه فسخ مالک شده است.
فسخ، جزء حقوق آورده شده و حکم نیست، پس طرفین میتوانند آن را اسقاط کنند.
منبع:http://wikifeqh.ir
مطلبی رو توی یکی از روزنامه ها دیدم"وقف، راهکار دینی برای تعدیل ثروت" به نظر من که اگه مردم خمس و زکاتشونو می دادن نتنها دیگه از فقرا و فاصله طبقاتی خبری بود بلکه نیازی به وقف هم احساس نمی شد.
عباس تدین در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، با بیان این که «اکنون دو رویکرد استفاده از فقه و انتخاب الگوی فرانسوی در قانوننویسی کشورمان وجود دارد» گفت: دلیل استفاده از الگوهای فرانسوی را میتوان تحصیل بسیاری از حقوقدانان کشورمان و تألیف رساله دکتری در فرانسه و همچنین مسایل سیاسی و نفوذ فرانسه در زمان تدوین قوانین موقتی اصول محاکمات جزایی در کشورمان دانست.
وی افزود: همچنین در سال 1324 زمانی که صحبت از تأسیس عدالتخانه مطرح شد، مسوولان ایرانی در دوران مظفرالدین شاه قاجار از مستشاران فرانسه برای تدوین قانون دعوت کردند، زیرا در آن سالها فرانسه یکی از معدود کشورهای دارای قانونی منسجم بود.
تدین درباره چگونگی شکلگیری قانون فرانسه گفت: ناپلئون بناپارت در اقدامات خود برای اصلاحات و برنامههای توسعه فرانسه، دانشمندان کشورش را برای جمعآوری قوانین دیگر کشورها به بسیاری از نقاط دنیا گسیل داشت که نتیجه این سفرها و پژوهشها، تدوین قوانین در قالب اثری با عنوان «کد» بود.
وی به اقتباس بسیاری از قوانین آیین دادرسی کیفری از قوانین فرانسه اشاره کرد و گفت: این بخش از قوانین کمتر در فقه راه پیدا کرده است. فقه درباره موضوعاتی نظیر حدود، تعزیرات و قصاص، کامل و بسیار گسترده است که البته بیشتر آنها ماهویاند تا اجرایی، به همین دلیل بسیاری از محتویات قانون مجازات اسلامی و آیین دادرسی کیفری کشورمان ریشه در «کد» ناپلئون و نخستین قوانینی دارند که در فرانسه نوشته شدهاند.
تدین این امر را یکی دیگر از دلایل اقتباس قوانین کشورمان از فرانسه برشمرد و گفت: البته این اقتباس تنها محدود به ایران نیست و دیگر کشورها نیز از فرانسه تأسی کردهاند.
منبع:http://www.ibna.ir/vdceff8n.jh8nzi9bbj.html
یک مدرس دانشگاه شهید بهشتی، محترم شمردن حق تنفس در هوای پاک جهت رعایت ابتداییترین حقوق شهروندی را خواستار شد و در مورد شعارزدگی در بحث حقوق شهروندی هشدار داد.
علیاکبر گرجی در گفتوگو با خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، با بیان این مطلب، اظهار کرد: از دولت محترم میخواهیم جهت حفظ حقوق شهروندی حق تنفس در هوای پاک و رفع آلودگی را برای ما قائل باشد.
وی یادآور شد که تنفس در هوای پاک، ابتداییترین حق برای ادامه حیات است.
این مدرس دانشگاه با بیان این که وقت مباحث شعاری و تبلیغاتی در مورد حقوق شهروندی بهسر آمده است، گفت: به عنوان یک شهروند معمولی برای دیدار یک پزشک باید ساعتها وقت صرف کنم و در انتظار باشم و در مقابل برای چند دقیقه اندکی که برای ما میگذارد مبلغ هنگفتی پرداخت کنم، چه کسی به این مساله رسیدگی میکند؟ این موارد مسائل بسیار ابتدایی هستند که رعایت نمیشوند.
این حقوقدان با بیان این که علیرغم تبلیغاتی که دولت در رابطه با حقوق شهروندی میکند ولی به نظر میرسد اولین اولویت دولت بحث سیاست خارجی است که البته در این حوزه نیز به خوبی عمل کرده است.
منبع:http://isna.ir/fa/news/92091107438
بسیاری از مردم که اطلاعات کمی در مورد افسردگی دارند احتمالاً از این که بفهمند این بیماری میتواند باعث چه چیزهایی بشود متعجب خواهند شد. مردم اغلب فکر میکنند افسردگی یعنی «حس بد داشتن» یا «احساس غمگینی». آنها نمیدانند که افسردگی میتواند باعث شود که فرد از یک تصمیمگیری ساده عاجز شود، 20 ساعت در شبانهروز بخوابد، یا بدون دلیل مشخصی شروع به گریه کند و نتواند جلوی خودش را بگیرد. بنابراین آشنایی با علائم افسردگی برای همگان اهمیت دارد.
علائم متداولی که به عنوان علائم هشدار دهنده افسردگی در نظر گرفته میشوند به قرار زیرند:
1- تغییرات در سطح انرژی یا فعالیت
- کاهش انرژی: این نخستین علامت است و تشخیص آن بسیار ساده میباشد. به طور خلاصه یعنی این که حس کنید به قدر هفته گذشته یا ماه گذشته انرژی ندارید. نه این که تمام روز خسته باشید بلکه فقط انرژی کمتری نسبت به سابق داشته باشید. برای مثال، ترجیح بدهید بعد از خاتمه کار روزانه، استراحت و مطالعه کنید تا این که به ورزش بپردازید.
- خستگی: دومین مرحله بعد از کاهش انرژی. افسردگی میتواند باعث خستگی جسمی شود. خوابیدن و استراحت، شما را سرحال نمیآورد و حتی صبحها پس از بیدار شدن از خواب هم احساس خستگی میکنید. این احساس خستگی در طول روز هم ادامه مییابد. ممکن است در محل کار که هستید فعالیتهای کاری شما را به خود مشغول کند ولی بعد از آن که به خانه برمیگردید آنچنان احساس کوفتگی کنید که انگار قطار از رویتان رد شده است! خمیازه کشیدن، بدن را به این طرف و آن طرف کش دادن و چرت زدن از نشانههای خستگی است.
- سستی و رخوت: این عارضه جدّیتری است. کسی که دچار افسردگی باشد ممکن است به طور غیرعادی بیحال و خوابآلوده باشد. و یا در حالت متداولتر، ممکن است ساعتها بدون انجام هیچ کاری روی صندلی بنشیند. نه این که به چیزی واکنش نشان ندهد بلکه به انجام هیچ کاری علاقهمند نباشد و از نظر جسمی و روحی احساس سنگینی کند.
- کاهش فعالیت: این ممکن است در نتیجه کاهش انرژی، خستگی و سستی و رخوت باشد و یا آن که مستقل از این عوارض باشد. به هر حال، اگر سطح فعالیتهای معمولی فرد شروع به کاهش کند این ممکن است از علائم افسردگی باشد.
- بیخوابی یا پرخوابی: یکی از شایعترین علائم افسردگی بیخوابی است: دراز کشیدن ولی بیدار و نگران ماندن، ناتوانی در استراحت کردن، احساس تنش درونی داشتن و یا فکرهای مختلف کردن. پرخوابی عکس بیخوابی است. یعنی زیادتر از حد معمول خوابیدن. بیخوابی ممکن است فعالیتهای روزانه شما را تحت تاثیر قرار دهد یا ندهد و یا ممکن است در ارتباط با سایر علائم، نشانه وجود افسردگی در فرد باشد زیرا عوامل بسیاری میتوانند موجب بیخوابی گردند. امّا پرخوابی، خود به خود نشانه افسردگی است و فرد باید فوراً به روانپزشک مراجعه کند.
- از دست دادن علاقه به فعالیتهای لذتبخش و شادیآور: نام این علامت، خود به قدر کافی گویاست. مثلاً شما به طور معمول از والیبال بازی کردن با دوستانتان بسیار لذت میبردید و حال، دعوت آنها را رد میکنید. همیشه عاشق کارهای باغبانی و نگهداری از گل و گیاه بودید ولی امسال حوصلهاش را ندارید.
- کنارهگیری اجتماعی: تشریح این عارضه، آسان ولی تشخیص آن دشوار است و بستگی به این دارد که فردی که شخصیت دوقطبی دارد در کدام حالت باشد. به عنوان مثال، چنین فردی گاهی علاقه زیادی به میهمانی رفتن دارد و گاهی برعکس، ترجیح میدهد تنها در خانه بماند و کتاب بخواند. از سوی دیگر، شخصی که به طور طبیعی آدم گوشهگیری است، در صورت افسردگی گوشهگیرتر و انزواطلبتر میشود ولی چون به این خصلت شناخته شده بوده، تشخیص این علامت افسردگی در او دشوارتر خواهد بود.
2- تغییرات فیزیکی
هر کس که فکر میکند افسردگی فقط با مغز افراد سروکار دارد یا تاکنون به افسردگی دچار نشده و یا از آن چیز زیادی نمیداند. افسردگی نه تنها بر روی ذهن انسانها اثر میگذارد بلکه علائم فیزیکی مهمی نیز به جا میگذارد. برخی از آنها را در بخش 1 ذکر کردیم (کاهش انرژی یا کاهش فعالیت) و در اینجا به برخی دیگر اشاره میکنیم.
- دردهای تعریف نشده: یکی از نظریههایی که در مورد علّت بدن درد در افراد افسرده وجود دارد این است که این افراد معمولاً به دلیل اختلال در خواب، استراحت کامل نمیکنند و از نظر جسمی دچار استرس هستند. خواب بدون استراحت (چه کمخوابی و چه پرخوابی) از مؤلفههای اصلی سندروم خستگی مزمن و فیبرومایلجیا (دردهای عضلانی و استخوانی گسترده که علّت آن هنوز ناشناخته است) میباشد. به علاوه، افراد افسرده معمولاً بیشتر از حدّ طبیعی دارای هورمون کورتیزول هستند که این به نوبه خود با دردهای عمومی در بدن ارتباط دارد.
- کاهش یا افزایش وزن
- کم اشتهایی یا پراشتهایی: کم اشتهایی در شرایط افسردگی کاملاً شایع است. گاهی اوقات نیز افراد افسرده به عنوان مسکّن به غذا روی میآورند. بنابراین هم کاهش وزن و هم افزایش وزن میتواند از نشانههای افسردگی باشد. یکی از دلایلی که افراد به هنگام افسردگی به غذا و مخصوصاً غذاهای پرچربی روی میآورند این است که کربوهیدراتها سطح سروتونین مغز را بالا میبرند (سروتونین یکی از انتقالدهندههای عصبی است که زیاد پائین آمدن سطح آن به افسردگی ارتباط دارد). همچنین، افزایش کورتیزول نیز به عنوان یکی از عوامل ذخیره نامناسب چربی در بدن انگاشته میشود.
- بیقراری یا کندی روانی-حرکتی: بیقراری روانی- حرکتی عبارت است از افزایش فعالیت، بیشتر به دلایل ذهنی تا جسمی. نشانههای متداول آن شامل قدم زدن، پیچاندن یا فشار دادن دستها، با انگشت روی میز زدن یا کف پا را به زمین زدن و سایر رفتارهای بدون وقفه مشابه است. کندی روانی-حرکتی برعکس، به آهستگی فعالیتهای فکری و جسمی اشاره دارد. در این حالت، کارهای معمولی مانند مسواک زدن یا غذاخوردن ممکن است به صورتی غیرعادی کند و با طمأنینه انجام شوند.
3- درد هیجانی (Emotional Pain)
- غمگینی طولانی
- گریه غیرقابل کنترل و غیرقابل توضیح
- احساس گناه
- احساس پوچی
- از دست دادن اعتماد به نفس
- احساس ناامیدی
- احساس بیپناهی
این علائم، به ویژه اگر تک تک در نظر گرفته شوند، منحصر به افسردگی نیستند. برای مثال، احساس بیپناهی ممکن است واکنش منطقی به قرار گرفتن در یک شرایط دشوار باشد. امّا در حالت افسردگی، احساس بیپناهی به صورتهای زیر است:
- آمیخته با انواع دیگر دردهای هیجانی
- آمیخته با انواع دیگر علائم افسردگی
- تداوم یافتن بیش از یک زمان معقول
- شدیدتر بودن بیش از یک حدّ معقول
هر یک از عوارض بالا ممکن است به عنوان واکنش طبیعی به یک رویداد غمانگیز مثل مرگ نزدیکان یا از دست دادن کار پدیدآید امّا طولانی شدن بیش از حدّ آن باید به عنوان علائم احتمالی افسردگی مورد بررسی قرار گیرد. در نظر گرفتن این پدیده، به ویژه در افرادی که دارای سابقه افسردگی هستند حائز اهمیت است.
4- حالتهای روحی دشوار
- تحریکپذیری: تقریباً همه این حالت را تجربه کردهاند. تحریکپذیری علتهای بیشماری میتواند داشته باشد. یک سردرد، خواب بد، یک صورتحساب پیشبینی نشده، فرا رسیدن وقت دندانپزشک، و هر عامل استرسزای دیگری میتواند باعث آن شود. امّا هنگامی که دلیل واضحی برای این که چرا یک چیز کم اهمیت و کوچک باعث ناراحتی میشود وجود نداشته باشد و این حالت روزها و هفتهها در فرد باقی بماند، به احتمال زیاد افسردگی عامل آن است.
- خشم: خشم نهایت تحریکپذیری است. یک فرد افسرده ممکن است بابت یک چیز کم اهمیت و یا حتی هیچ چیز به حالت انفجار برسد. اگر خشم دوام یافت یا ترساننده شد در اسرع وقت به فکر چاره باشید.
- اضطراب و نگرانی. این به چند طریق ممکن است وجود داشته باشد. برای مثال، فردی ممکن است درباره بعضی موضوعات عادی روزمره، نگرانی وسواسی داشته باشد: قرصهایم تمام نشده؟ برای شام چه غذایی درست کنم؟ آیا به ماشینم بنزین زدم؟ مشکل دیگری از این حالت موقعی است که فرد در مورد تمام موضوعات اضطراب داشته باشد: باید به لولهکش تلفن کنم. اگر امروز نیاید چی؟ بهتر است صبح خیلی زود از خانه بروم، چون ممکن است ترافیک سنگین باشد یا وسط راه ماشینم پنچر شود. اضطراب ممکن است شکل عمومیتری نیز داشته باشد و همراه با افکار عجولانه باشد. معمولاً فرد مضطرب در حالت بیتصمیمی به سر میبرد.
- بدبینی: داشتن نگاهی منفی نسبت به همه چیز: هیچکس مرا دوست ندارد. امروز هم روز بد دیگری در پیش خواهد بود. شانسی برای استخدام شدن ندارم. در حالتی که بدبینی ناشی از افسردگی وجود داشته باشد، منفیبافی به صورت مبالغهآمیزی در میآید: دلیلی وجود ندارد که روز بدی در پیش باشد، بعضیها شما را دوست دارند، و اگر افسرده نبودی شانس خوبی برای گرفتن کار داشتی.
- بیتفاوتی: لباسهای کثیف انباشته شده، صورتحسابها پرداخت نشده و شما بیخیال هستید. دوستی به شما تلفن میکند و مشکلش را با شما در میان میگذارد. امّا شما فقط ساکت نشستهاید و گوش میکنید و حرفهای او هیچ احساسی را در شما برنمیانگیزد.
- خود انتقادی: هر کس اشتباه میکند. امّا فرد افسرده اشتباهاتش را بزرگ جلوه میدهد. «من امروز خسته به نظر میرسم.» تبدیل به «من زشت هستم» میشود. «من در محاسبه موجودی حسابم اشتباه کردهام.» به «من در ریاضیات کودن هستم.» تبدیل میشود. منفی بافی بیش از حد درباره خود از علائم افسردگی است.
5- تغییر در الگوهای فکری
گرچه علائم زیر همگی تحت عنوان «تغییر در الگوهای فکری» دستهبندی شدهاند امّا هر یک از آنها میتوانند آثار قابل ملاحظهای بر روی رفتار انسان داشته باشند. این علائم چون بیشتر بر روی نحوه کار کردن تاثیر میگذارند توسط همکاران زودتر قابل تشخیص میباشد:
- عدم تمرکز: این به دو شکل امکانپذیر است. یکی این که صرفنظر از این که چقدر سعی میکنید نتوانید روی کاری که در دست دارید یا کتابی که در حال مطالعهاش هستید یا صحبتهای سخنرانی که در جلسهاش حضور دارید و یا روی رژیم غذایی که در پیش گرفتهاند تمرکز کنید. از سوی دیگر، ممکن است توجه شما از موضوعی منحرف شود بدون آن که خودتان آگاهی داشته باشید تا وقتی که ناگهان به خود آئید. مثلاً ناگهان متوجه شوید که 20 دقیقه است که روی همین صفحه کتاب ماندهاید. اوّلی رنجآور و ناراحتکننده است و دومی میتواند مشکلات زیادی برای فرد به وجود آورد. به هر حال، عدم تمرکز، وضعیت مهمی است که باید مورد بررسی قرار گیرد.
- بیتصمیمی: امروز برای رفتن به سرکار چه لباسی بپوشم؟ کدام یک از این سه پروژه اولویت بیشتری دارد؟ بهترین روز برای وقت گرفتن از دکتر کی است؟ در حالت افسردگی، تصمیمگیری ساده هم ممکن است مشکلساز گردد. و تصمیمگیریهای پیچیده میتواند غیرممکن شود. هنگامی که بیتصمیمی با اضطراب همراه باشد، مواجه شدن با شرائطی که تصمیمگیری اجتناب ناپذیر است میتواند به هیستری بیانجامد.
مردم معمولاً فکر میکنند که فرد افسرده، آدم آرام و گوشهگیری است امّا چنین فردی وقتی در گوشه و تحت فشار قرار گیرد، میتواند واکنشهایی نظیر انفجارهای هیجانی نشان دهد.
- مشکلات حافظهای: این مشکلات میتواند در اثر تمرکز ضعیف بروز کند. یعنی شما به دلیل عدم تمرکز چیزی را که بهتان گفته شده است نشنیدهاید و در نتیجه نمیتوانید آن را به یاد آورید. امّا افسردگی می تواند مستقیماً نیز بر روی حافظه تاثیر گذارد به نحوی که چیزی که به فرد گفته شده، شنیده و یا خوانده است و یک زمان به یاد داشته بعداً فراموشش شود.
- بینظمی: این علامت، منحصر به افسردگی نیست. افرادی که به شیدایی خفیف (hypomania) دچارند نیز معمولاً آدمهای بینظمی هستند. امّا در این حالت ممکن است فرد از این بابت احساس ناراحتی نکند. مثلاً شما علیرغم به هم ریختگی اتاقتان، دقیقاً میدانید که هر چیز کجا قرار دارد. امّا در شرایط افسردگی، بینظمی فرد را ناراحت می کند و باعث میشود که او حتی احساس بدتری هم پیدا کند زیرا اگر افسردگی وجود نداشت اقلاً فرد میتوانست برای حل این مشکل اقدام کند.
6- دل مشغولی به مرگ
هر چند سه موردی که در زیر آمده ممکن است به نظر سه عبارت مختلف برای یک چیز بیایند امّا در واقع، آنها اشکال مختلفی از دل مشغولی به مساله مرگ هستند.
- فکر مرگ: فکر کردن درباره مرگ ممکن است به شکل تصوّر و تخیل مرگ خود فرد باشد. برای مثال، فرد ممکن است خود را خوابیده در داخل قبر تصوّر کند. یا به اتفاقاتی که در مراسم خاکسپاریش میافتد فکر کند و یا درباره این موضوع فکر کند که مردم پس از مرگش چه میگویند. یکی از عبارتهایی که مردم، بدون منظور خاصی، زیاد به کار میبرند این است که «ای کاش مرده بودم.» امّا بیان این عبارت از سوی یک آدم افسرده باید جدّی گرفته شود، پیش از آن که افکار به واقعیت بپیوندد.
- فکر خودکشی: در این حالت، بیان «ای کاش مرده بودم.» کم کم به فکر کردن درباره تحقق آن پیش میرود. فرد افسرده ممکن است در رویارویی با یک اتفاق پراسترس به فکر خودکشی بیافتد و به طور واقعی برای این عمل برنامهریزی کند. چه فرد برنامه مشخص برای خودکشی در ذهن داشته باشد و چه نداشته باشد، فکر کردن درباره خودکشی باید بسیار جدّی گرفته شود. از جمله پرخطرترین عوامل برای انجام خودکشی میتوان به تلاش قبلی برای خودکشی، حضور عوامل مهم استرسزا در زندگی و دسترسی به اسلحه اشاره کرد.
- احساس مرگ: کسی که احساس مرگ یا بریدن از زندگی میکند، گروهی از علائمی که در 5 بخش قبل ذکر شد را به همراه دارد. این علائم عبارتند از:
- ناامیدی
- بیتفاوتی
- از دست دادن علاقه به فعالیتهای لذتبخش
- سستی و رخوت
- کنارهگیری اجتماعی
منبع:http://www.ravanyar.com/articles/depression-marks.asp