سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ostovanlawyer

نظر
ایفای ناروا مرکب از دو واژه‎ی «ایفا» و «ناروا» است. ایفا در لغت مصدر باب «اِفعال» به معنای وفا کردن و حق کسی را تمام و کمال دادن آمده است. ناروا نیز به معنای بدون حق و سبب قانونی بودن است. هرگاه شخصی بدون وجود حق و سبب قانونی مالی به دیگری بپردازد؛ این پرداخت، ایفای ناروا است.در مقابل ایفا به‎طور صحیح در جایی معنا پیدا می‎کند که دینی وجود داشته باشد و شخصی به دیگری مدیون باشد و اقدام به پرداخت دینش بنماید.
 
شرایط تحقق ایفای ناروا
ایفای ناروا درصورتی محقق می‎شود که سه شرط در پرداخت وجود داشته باشد.
1) تسلیم مال به عنوان ایفا باشد
بنابراین درصورت تسلط شخص بر مالی که دیگری به عنوان وفای به عهد به او پرداخته است، ایفای ناروا محقق می‎شود. بنابراین تسلیم مال باید تحت عنوان وفای به عهد باشد و در صورتی که شخصی مال را به عنوان قرض یا امانت به دیگری بدهد، نمی‎تواند استرداد آن مال را تحت عنوان ایفای ناروا پس بگیرد.
 
2) ناروایی پرداخت
ایفای ناروا درصورتی محقق می‎شود که دهنده‎ی مال مدیون گیرنده‎ی مال نباشد؛ دراین‎صورت ایفا، ناروا خواهد بود. بنابراین چنان‎چه دهنده‎ی مال مدیون گیرنده نباشد، ادای دین به او ناروا خواهد بود. البته در مواردی ممکن است دینی وجود داشته باشد اما به دلیلی از بین رفته باشد. درصورتی که پرداخت دین پس از اسقاط آن، صورت بگیرد؛ ایفای صورت گرفته ناروا محسوب می‎گردد. مثل موردی که شخص ثالثی دین مدیون را می‎پردازد و مدیون بدون اطلاع از پرداخته‎شدن دینش، دوباره آن را می‎پردازد.
هم‎چنین اگر دهنده‎ی مال مدیون باشد اما موعد پرداخت دینش نرسیده باشد و او اشتباهاً زودتر از موعد دینش را ادا کند؛ می‎تواند تحت عنوان ایفای ناروا مال پرداخت شده را مسترد نماید.
علاوه براین چنان‎چه مدیون بیش از مقدار بدهی‎اش به طلبکار بپردازد، نسبت به میزان اضافه، ایفا ناروا است و پرداخت‎کننده (مدیون) می‎تواند آن را پس بگیرد.
 
3) اشتباه، اکراه و تدلیس در پرداخت
نکته‎ای که باید به آن توجه داشت این است که اشتباه پرداخت‎کننده شرط تحقق ایفای ناروا نیست اما از آن‎جا که مطابق ماده‎ی265قانون مدنی هر پرداختی نشان‎دهنده‎ی وجود دین است؛ دهنده‎ی مال برای استرداد مال باید عدم وجود دین را ثابت نماید. بنابراین چون ایفای ناروا معمولاً براثر اشتباهِ دهنده‎ی مال رخ می‎دهد؛ گیرنده باید اشتباه خود در پرداخت را ثابت نماید تا عدم وجود دین معلوم شود زیرا وجود اشتباه در پرداخت نشان‎دهنده‎ی این است که دهنده‎ی مال قصد پرداخت‎ دین خود یا دین شخص دیگر را نداشته است و درصورتی که با اثبات اکراه و تدلیس، عدم وجود دین معلوم شود، باز هم ناروا بودن ایفا معلوم می‎گردد.
بنابراین علاوه بر اشتباه، اکراهو تدلیس نیز موجب می‎شود برای دهنده‎ی مال حق استرداد مال ایجاد شود. پس درصورتی که پرداخت‎کننده، مال در نتیجه‎ی اکراه یا فریب و حیله‎ی دیگری به او پرداخت نماید، می‎تواند چیزی را که داده است، تحت عنوان ایفای ناروا پس بگیرد.
 
مصادیق ایفای ناروا
ایفای ناروا در سه مورد مصداق دارد.
الف) پرداخت دین به غیر داین
درصورتی که مدیون به اشتباه، دین خود را به شخصی غیر از طلبکار بپردازد ایفای ناروا محقق می‎شود. گیرنده‎ی مال نیز ملزم به استرداد مال به مالک آن می‎شود. مثلاً ممکن است مدیون اشتباهاً پول را به حساب شخص دیگری غیر از طلبکار واریز نماید. دراین‎صورت می‎تواند آن پول را پس بگیرد چون پرداخت به ناروا صورت گرفته است. برابر ماده‎ی301ق.م:
«کسی‎که عمداً یا اشتباهاً چیزی را که مستحق نبوده است دریافت کند ملزم است آن را به مالک تسلیم کند.»
 
ب) پرداخت دین از سوی شخصی غیر از مدیون
چنان‎چه شخصی اشتباهاً خود را مدیون بداند و ادای دین بنماید، می‎تواند آن‎چه را پرداخت نموده از گیرنده‎ی مال پس بگیرد. (ماده‎ی302ق.م) البته درصورتی که شخص غیر مدیون با آگاهی از مدیون نبودن خود، دین شخص دیگری را بپردازد؛ حق پس گرفتن مالی را که داده است ندارد. (ماده‎ی267ق.م)
 
ج) پرداخت بدون وجود دین
درصورتی که شخصی بدون این‎که مدیون باشد و از روی اشتباه مالی را به دیگری بدهد؛ پرداختش ناروا محسوب می‎شود و دهنده‎ی مال می‎تواند آن مال را پس بگیرد. مثل این‎که شخص می‎خواهد به حساب فرزندش که در شهری دیگر درس می‎خواند، مبلغی پول بریزد که اشتباهاً پول را به حساب شخص دیگری می‎ریزد.
 
اثبات ناروا بودن ایفا
به موجب بخش دوم ماده‎ی265ق.م دهنده‎ی مال می‎تواند مالش را از گیرنده پس بگیرد. ماده‎ی265ق.م در این باره می‌گوید:
«هر کس مالی به دیگری بدهد ظاهر در عدم تبرع است بنابراین اگر کسی چیزی به دیگری بدهد بدون این‎که مقروض آن چیز باشد می‎تواند استرداد کند.»
بنابراین چنان‎چه شخصی تصور کند به دیگری بدهکار است و بابت بدهی‎اش مالی به او بدهد، گیرنده‎ی مال نمی‎تواند به ناروا آن را تصاحب نماید و باید آن را به دهنده‎ی مال پس بدهد. برای استرداد چنین مالی لازم است دهنده‎ی مال ناروا بودن پرداخت را اثبات نماید.
درصورتی که گیرنده‎ی مال مدعی بخشیدن مال شود، باید آن را اثبات نماید زیرا به‎موجب بخش نخست این ماده کسی که مدعی بخشش مال است باید این امر را اثبات نماید. هم‎چنین درصورتی که دریافت‎کننده، مال پرداخت‎شده را تأدیه‎ی دین از سوی مدیون بداند، در این‎ صورت پرداخت‎کننده باید ثابت نماید که پرداخت ناروا بوده است. مطابق رویه‎ی دادگاه‎ها نیز پرداخت‎کننده باید عدم استحقاق گیرنده را ثابت نماید.
 
الزام‎های ناشی از ایفای ناروا
درصورتی که ایفای ناروا صورت بگیرد، گیرنده‎ی و دهنده‎ی مال ملزم به انجام اموری هستند که در زیر به آن‎ها اشاره می‎شود.
 
الزام‎های گیرنده
پس از آن‎که شخصی به‎ناروا مالی را از دیگری گرفت، دو الزام برایش بوجود می‎آید.
 
الف) الزام به استرداد مال
پس از تحقق ایفای ناروا و تسلط شخص بر مالی که استحقاق آن را ندارد، گیرنده‎ی مال به‎موجب ماده‎ی301ق.م ملزم به برگرداندن مال به مالک آن مال است.
درصورتی که مال پرداخت‎شده مقداری پول باشد، گیرنده‎ی مال ملزم است همان مقداری که دریافت نموده پس بدهد. درصورتی که آن‎چه پرداخت‎شده مالی غیر از پول باشد، گیرنده‎ی مال ملزم است همان مال را مسترد نماید؛ چه آن مال، مال قیمی باشد چه مال مثلی.درصورتی که آن مال از بین رفته باشد، گیرنده باید مثل آن مال را درصورت مثلی بودن و یا قیمت آن را درصورت قیمی بودن مال بپردازد. در مورد این الزام هیچ تفاوتی ندارد که گیرنده‎ی مال با آگاهی از عدم استحقاق خود، مال را دریافت نموده باشد و یا ناآگاه باشد و به اشتباه مال را بگیرد زیرا آن‎چه در این موارد اهمیت دارد برگرداندن مال به مالکش است. (ماده‎ی303ق.م)
 
ب) الزام به جبران منافع مال
گیرنده‎ی مال علاوه بر این‎که باید خود مال را پس بدهد، ملزم به جبران منافع مال نیز می‎باشد زیرا در مدتی که او مال را بدون استحقاق در اختیار داشته، مالک از منافع آن مال محروم شده است. مثلاً درصورتی که شخصی به تصور این‎که به دیگری بدهکار است ماشین خود را به او بدهد؛ پس از آگاهی از این‎که اصلاً به آن شخص بدهکار نبوده است، می‎تواند علاوه بر استرداد ماشین، منافع ماشینرا در مدتی‎که در اختیار دیگری بوده، مطالبه نماید حتی اگر او در آن مدت از منافع ماشین استفاده ننموده باشد زیرا مهم محروم ماندن مالک از منافع ماشین خود است.
باید توجه داشت که مبنای الزام گیرنده‎ی مال به استرداد اصل مال و عوض منافع آن، تسلطی است که او بدون وجود حق بر مال دیگری پیدا کرده است. (ماده‎ی303ق.م) بنابراین آن‎چه موجب مسئول بودن گیرنده‎ی مال است، استفاده از منافع مال نیست بلکه به‎دلیل تسلط نامشروع او بر آن مال می‎باشد.
در مورد مسئولیت گیرنده‎ی مال نسبت به اصل مال و منافع آن باید دانست که حتی درصورتی که مال در نتیجه‎ی حوادث قهری مانند زلزله و یا سیل از بین برود باز هم گیرنده‎ی مال مسئول جبران خسارت است.
هم‎چنین چنان‎چه گیرنده‎ی مالی که به ناروا داده شده است، آن مال را انتقال دهد (مثلاً آن را بفروشد و یا اجاره)، مالک (دهنده‎ی مال) می‎تواند مال را از کسی که به او منتقل شده است پس بگیرد و یا به این انتقال رضایت دهد و عوض مال منتقل‎شده را مطالبه نماید.
منبع:http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=39846

نظر

برخی  از علما و حقوقدانان مدعی شده‌اند، آنچه که اسلام به عنوان ربا حرام کرده، مواردی است که قرض دهنده نرخ سود و بهره بالایی (فاحش) را دریافت کند و این در جوامع امروز – خصوصاً در معاملات بانکی- مصداق ندارد، ‌چون بهره بانکی بهره ای معتدل است.ملاک این دوستان شرع نیست، بلکه مشکل، مشکل قانونی است چرا که در قوانین مرجعی که اهم قوانین حقوقی حال حاضر ما از آنها اقتباس شده است (قانون فرانسه و...) اخذ میزان متعادلی از بهره، یا سود بعنوان تفاوت قیمت زمان قرض با زمان پسدادن(من باب جبران ارزش ازدست رفته پول،تفویت منفعت، جبران ضرر ناشی از کاهش ارزش پول و ...) نتنها ربا نیست بلکه لازم و ضروری است.

همانطور که می دانید اسلام دینی مبتنی براصولی همچون: رحمت، دستگیری از محرومین، تعاون، قرض الحسنه، بیع و معامله حلال (تجارت اسلامی)، پرهیز از دروغ، استبداد، ربا، احتکار و ... می باشد.متأسفانه توسلل برخی به موارد استثناء همچون "حیل" راه  رباخواری را برای اشخاصی که ظرفیت کسب روزی حلال را ندارند باز نموده است.

سود یا بهره بانکی درصورتی که بانک بعنوان یک تاجر با مشتری خود وارد معامله و تجارت و مشارکت می شد(نه مثل حال حاضر که اکثر قراردادها صوری ویکجانبه اند) و ریسک شراکت در سود و ضرر را هم می پذیرفت (نه فقط سود) سود حاصل از این مشارکت بهره و ربا نبود و این فعالیت مبتنی بر بانکداری اسلامی می شد.

برای تکمیل عرایضم، به نظر امام خمینی(ره) پیرامون ربا و روایت از معصوم، ذیلاً اشاره می کنم:

روایت امام موسی بن جعفر(ع) است:

«علی بن جعفر از برادرش، امام موسی بن جعفر (ع) نقل می کند که از ایشان در مورد مردی سئوال کردم که به دیگری صد درهم قرض می‌دهد تا با آن کار کند و با وی شرط می‌کند که پنج درهم یا کمتر یا  بیشتر به او بپردازد، آیا این حلال است؟ امام (ع) فرمود:« این همان ربای محض می‌باشد.»( وسائل‏الشیعة، ج18، ص137) در این روایت مشاهده می‌کنیم که امام (ع) گرفتن پنج درصد و حتی کمتر از آن را ، همان ربای خالص می‌دانند.

نظر امام خمینی:

کسانی که سعی می کنند ربا را تنها با تغییر عنوان و اسم شان، حلال کنند باید بدانند اگر حیله، به این آسانی باعث جواز ربا خواری می شد، چرا رسول خدا(ص) که پیامبر رحمت بود، این موارد را به مسلمانان نیاموخت تا بدین وسیله امت خویش را از گرفتاری در حرامی که اعلان جنگ با خدا و رسول(ص)شمرده می شود باز دارد.( کتاب البیع،ج2،ص409)

 


نظر

بانکداری اسلامی همان اهداف بانکداری متداول دنیا را دنبال می‌ کند با این تفاوت که ادعا می ‌شود عملیات بانکداری در این بانک ‌ها براساس فقه معاملات اسلامی صورت می ‌گیرد. مهم‌ترین اصل در بانکداری اسلامی تقسیم سود و زیان حاصل از معامله و پرهیز از پرداخت ربا یا همان بهره پول است. 

ولی آیا این اصول در بانکداری ما به شکل کنونی اجرا می شود؟ آیا هدف بانکداری ما همان هدف بانکداری اسلامی را (1-استقرار نظام پولی و اعتباری بر مبنای حق و عدل، بمنظور تنظیم گردش صحیح پول و اعتبار در جهت سلامت و رشد اقتصاد کشور2-فعالیت در جهت تحقق اهداف و سیاست ها و برنامه های اقتصادی دولت جمهوری اسلامی3-ایجاد تسهیلات لازم جهت گسترش تعاون عمومی و قرض الحسنه، از طریق جذب و جلب وجوه آزاد و اندوخته ها و پس اندازها و سپرده ها، و بسیج و تجهیز آنها در جهت تأمین امکانات کار و سرمایه گذاری4- حفظ ارزش پول و ایجاد تعادل در موازنه پرداخت ها و تسهیل مبادلات بازرگانی5-تسهیل در امور پرداخت ها و دریافت ها و مبادلات و معاملات و سایر خدماتی که بموجب قانون به عهده بانک گذشته می شود. همچنین موارد متعدد دیگری نیز در این قانون تحت عنوان وظایف نظام بانکی آمده است) دنبال می کند؟

سهم بانک از ضرر ممکن الوقوع احتمالی چقدر است؟ آیا مشارکت بانک مشارکت در سود و زیان است، یا فقط مشارکت در سود؟ وقتی بانکداری ما اخلاق و رویه ی سود محوری را در جامعه تبلیغ کرده و اشاعه می دهد، و ماراتن کسب سود بیشتر به هر قیمتی! در بانک های ما نهادینه شده، دیگراز بانکداری اسلامی جز نامی باقی نمانده و روحیه و منش اقتصادی کسبه و بازار هم از اصولی همچون: نوع دوستی، کمک به نیازمند،تعاون در بخشهای مختلف اقتصادی، دادن مهلت به بدهکار و... دور خواهد شد.تنها هنر بانک های ما در حال حاضر یدک کشیدن نام ثقیل بانکداری اسلامی است.


 


 

مرور زمان

در تعریف مرور زمان گفته اند: مرور زمان یکی از اصولی است که نظام‌های مختلف حقوقی بر آن صحه گذارده‌اند. اگر مدت زمان مشخصی از ایجاد حقی که مورد اختلاف قرار گرفته و یا جرمی که واقع شده است بگذرد و ذی‌نفع و یا شاکی خصوصی احقاق حق خود و یا مجازات مجرم را طلب نکند، عرف، عقل و مصالح اجتماعی باعث تصویب قوانینی در نظام‌های حقوقی دنیا شده‌اند که طبق آن‌ها دستگاه قضایی نمی‌تواند برای دریافت حق ذی‌نفع و یا مجازات مجرم وارد عمل شود. مرور زمان از مسایل عقلی است که وجود آن در هر نظام حقوقی‌، موجب ایجاد نظم و دقت در رسیدگی می‌شود. مبنای مرور زمان نوعی مصلحت‌اندیشی همراه با ایجاد نظم در رابطه اجتماعی است و هدف مقنن از ایجاد این تاسیس حقوقی، نوعی فصل خصومت بوده که مجرای رسیدگی به مساله را قائم به موعد و مدت زمان خاصی کند تا افراد بعد از گذشت این مدت، حقوق خود را ثابت و غیر قابل تعرض ببینند

مبانی مرور زمان

  ادله و مبانی عقلی و حقوقی مرور زمان همواره یکی از مباحث مطرح بین علمای علم حقوق بوده است. برخی با بیان اینکه زمانی که حقی برای کسی ایجاد شد، حتی اگر یک عمر از عدم طلب او برای استفاده از حقش بگذرد، باز هم حق او باقی است و اینکه با استناد به یک قاعده حقوقی، نادیده گرفتن حق او توسط نظام قضایی خلاف عدالت است، سعی کرده‌اند در مبانی این اصل حقوقی تشکیک وارد کنند. با این وجود اکثریت حقوقدانان بر عادلانه و منطقی بودن این اصل قانونی صحه گذارده و عمده‌ترین دلایلی که برای وضع مقررات مرور زمان حقوقی گفته شده است را در عناوینی چون نظم عمومی، لزوم حفظ ثبات اقتصادی، از بین رفتن ادله و اسناد و اماره اعراض از حق خلاصه کرده‌اند.

البته بنده کاری و علاقه ای به مرور زمان در حقوق جزا ندارم و معتقدم کارشناسان محترم آن حوزه بایستی درمورد آن استدلال کرده و نظر بدهند

به نظر بنده درج و اعمال مرور زمان در قوانین  و آیین دادرسی دعاوی اداری، حقوقی و... (که بحثی از جرم و مجازات و تعقیب قضایی نیست) عین بی عدالتی و ظللم است. چرا که صرف نداشتن اطلاع از قانون برای مراجع محترم مزبور دلیل محکمه پسندی  برای قبول دادخواست زیان دیده نیست و باعث تضییع حق و حقوق وی خواهد شد

همانطوری که با گذشت سالها حق وراث بر ماترک متوفی (حق ارث) ازبین نرفته و تضییع نخواهد شد، حق زیان دیده نیز بر اساس قواعد حقوقی-عمومی، همچون "لاضرر" و"حق الناس"... محترم می باشد و قابل تضییع نیست

لیکن، با قاعده ی "مرورزمان " که مختص الگوی حقوق و عدالت غربی است نمی توان چشم بر واقعیت و لزوم  دفع و جبران ضرر زیان دیده بست.

 


http://www.aftabir.com/blog/wp-content/uploads/2011/06/Shariati2.jpg

 

دکتر شریعتی : «کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود ،آن هم به سه دلیل ؛ اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید و سوم - که از همه تهوع آور بود- اینکه در آن سن و سال، زن داشت. چند سالی گذشت یک روز که با همسرم ازخیابان می گذشتیم ،آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه خودم زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم!!!.

من رقص دختران هندی را بیشتر از نماز پدر و مادرم دوست دارم. چون آنها از روی عشق و علاقه می رقصند ولی پدر و مادرم از روی عادت نماز می خوانند .

از بزرگمهر پرسیدند که ساسانیان را چه چیز بر باد داد ؟ گفت : « کارهای بزرگ را به اشخاص پست می دادند و شغل های پست را به افراد بزرگ می سپردند افراد بزرگ نسبت به شغل کوچک خود بی اعتنا شدند و اشخاص پست شایستگی کارهای بزرگ نداشتند.این شد که کار مملکت درهم شد و سلسله ساسانی از هم پاشید.»



فسخ در لغت به معنای نقض، زایل گردانیدن، تباه کردن و شکستن آمده است.
فسخ که به آن انحلال ارادی قرار داد نیز گفته می‌شود، در اصطلاح حقوقی عبارت است از پایان دادن حقوقی به قرار داد به وسیله یکی از دو طرف قرارداد یا شخص ثالث.
فسخ یا انحلال ارادی قرارداد از حیث جایگاه حقوقی یکی از مباحث اسباب سقوط تعهدات و قراردادها می‌باشد.
بحث فسخ قرارداد، اختصاص به عقود لازم دارد، چرا که در عقود جائز هر کدام از طرفین می‌تواند هر زمان که اراده کند، عقد را بر هم زند. بحثی که در عقود لازم مطرح است آن است که آیا مدعی فسخ عقد، حق فسخ دارد یا این‌که باید به عقد ملتزم بماند؟

ماهیت فسخ

با توجه به تعریفی که از فسخ ارائه شد، می‌توان گفت فسخ، انشای یک‌طرفه انحلال قرارداد و تعهد می‌باشد، و مانند ابراء نوعی ایقاع است، یعنی این‌که یک طرف به طور مستقل می‌تواند حق فسخ خود را اعمال نماید، بدون این‌که نیازی به رضایت طرف دیگر باشد که به این عمل ایقاع گفته می‌شود.


مبنای فسخ

مبنای فسخ قرارداد ممکن است، متفاوت باشد؛ یعنی این‌که فسخ قرارداد مبتنی بر حقی است که یا به وسیله توافق طرفین ایجاد شده است یا به وسیله حکم مستقیم قانون به وجود آمده است و این حق برای یکی از طرفین یا هر دو یا شخص ثالث می‌باشد.

الف) توافق طرفین: طرفین قرارداد می‌توانند ضمن عقد یا خارج از آن برای یک یا هر دو طرف معامله یا شخص ثالث، حق فسخ قرار دهند مثل این‌که شخصی ماشینی را به دیگری بفروشد و در آن شرط شود که هر کدام از طرفین یا شخص ثالث هر وقت مایل باشند، بتوانند ظرف یک ماه آن معامله را فسخ کنند، به این حق اصطلاحاً خیار شرط گفته می‌شود. همان‌طوری که در مواد 399 و 400 قانون مدنی به آن اشاره شده است.

ب) حکم مستقیم قانون: قانون در مواردی برای جلوگیری از ضرری که به طور ناخواسته از قرارداد، متوجه یکی از دو طرف معامله است، به طور مستقیم به او حق می‌دهد که بتواند با فسخ قرارداد، از ضرر مذکور جلوگیری کند مثل این‌که کسی خانه‌ای را اجاره کند و پس از مدتی متوجه شود که سکونت در آن میسر نیست، که در این‌جا به استناد مواد 478 و 479 قانون مدنی حق دارد عقد اجاره را فسخ کند.

شرائط فسخ

1) قصد؛ فسخ کننده باید انحلال قرارداد را اراده کند.
2) رضا؛ فسخ کننده باید راضی به فسخ معامله باشد، و اگر با اکراه چنین کرد، این فسخ اثر حقوقی ندارد.
3) اهلیت؛ کسی که می‌خواهد عملی حقوقی را فسخ کند، باید اهلیت این کار را داشته باشد و از نظر عقل و سن مشکلی نداشته باشد.


آثار فسخ

اثر فسخ نسبت به آینده است و فسخ موجب می‌شود که عقد از زمان انشای فسخ منحل گردیده و آثار آن قطع شود و اثری نسبت به گذشته ندارد. بنابراین منافعی که مورد معامله داشته، اصولاً تا زمان فسخ، باید مال کسی باشد که به واسطه عقد مالک شده ولی چون نمائات و منافع متصله‌ را نمی‌توان از مورد معامله جدا کرد، می‌گوئیم که منافع منفصله آن تا زمان فسخ مال کسی است که به واسطه عقد مالک شده و پس از فسخ، مورد معامله و منافع آن مال کسی است که به واسطه فسخ مالک شده است.

فسخ، جزء حقوق آورده شده و حکم نیست، پس طرفین می‌توانند آن را اسقاط کنند.

منبع:http://wikifeqh.ir


مطلبی رو توی یکی از روزنامه ها دیدم"وقف، راهکار دینی برای تعدیل ثروت" به نظر من که اگه مردم خمس و زکاتشونو می دادن نتنها دیگه از فقرا و فاصله طبقاتی خبری بود بلکه نیازی به وقف هم احساس نمی شد.


مترجم کتاب «آیین دادرسی کیفری فرانسه» دلیل اقتباس بسیاری از قوانین کشورمان از حقوق فرانسه را تحصیل نخستین حقوقدانان ایرانی در این کشور و همچنین حضور مستشاران فرانسوی در تدوین قانون در جریان تأسیس عدالت‌خانه و نیز برخوردار بودن فرانسه از یکی از منسجم‌ترین قوانین در میان دیگر کشورها دانست.

عباس تدین در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)،‌ با بیان این که «اکنون دو رویکرد استفاده از فقه و انتخاب الگوی فرانسوی در قانون‌نویسی کشورمان وجود دارد» گفت: دلیل استفاده از الگوهای فرانسوی را می‌توان تحصیل بسیاری از حقوقدانان کشورمان و تألیف رساله دکتری در فرانسه و همچنین مسایل سیاسی و نفوذ فرانسه در زمان تدوین قوانین موقتی اصول محاکمات جزایی در کشورمان دانست.
وی افزود: همچنین در سال 1324 زمانی که صحبت از تأسیس عدالت‌خانه مطرح شد، مسوولان ایرانی در دوران مظفرالدین شاه قاجار از مستشاران فرانسه برای تدوین قانون دعوت کردند، زیرا در آن سال‌ها فرانسه یکی از معدود کشورهای دارای قانونی منسجم بود.
تدین درباره چگونگی شکل‌گیری قانون فرانسه گفت: ناپلئون بناپارت در اقدامات خود برای اصلاحات و برنامه‌های توسعه فرانسه، دانشمندان کشورش را برای جمع‌آوری قوانین دیگر کشورها به بسیاری از نقاط دنیا گسیل داشت که نتیجه این سفرها و پژوهش‌ها، تدوین قوانین در قالب اثری با عنوان «کد» بود.
وی به اقتباس بسیاری از قوانین آیین دادرسی کیفری از قوانین فرانسه اشاره کرد و گفت: این بخش از قوانین کمتر در فقه راه پیدا کرده است. فقه درباره موضوعاتی نظیر حدود، تعزیرات و قصاص، کامل و بسیار گسترده است که البته بیشتر آنها ماهوی‌اند تا اجرایی، به همین دلیل بسیاری از محتویات قانون مجازات اسلامی و آیین دادرسی کیفری کشورمان ریشه در «کد» ناپلئون و نخستین قوانینی دارند که در فرانسه نوشته شده‌اند.
تدین این امر را یکی دیگر از دلایل اقتباس قوانین کشورمان از فرانسه برشمرد و گفت: البته این اقتباس‌ تنها محدود به ایران نیست و دیگر کشورها نیز از فرانسه تأسی کرده‌اند.

منبع:http://www.ibna.ir/vdceff8n.jh8nzi9bbj.html

 

یک مدرس دانشگاه شهید بهشتی، محترم شمردن حق تنفس در هوای پاک جهت رعایت ابتدایی‌ترین حقوق شهروندی را خواستار شد و در مورد شعارزدگی در بحث حقوق شهروندی هشدار داد.

علی‌اکبر گرجی در گفت‌وگو با خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، با بیان این مطلب، اظهار کرد: از دولت محترم می‌خواهیم جهت حفظ حقوق شهروندی حق تنفس در هوای پاک و رفع آلودگی را برای ما قائل باشد.

وی یادآور شد که تنفس در هوای پاک، ابتدایی‌ترین حق برای ادامه حیات است.

این مدرس دانشگاه با بیان این که وقت مباحث شعاری و تبلیغاتی در مورد حقوق شهروندی به‌سر آمده است، گفت: به عنوان یک شهروند معمولی برای دیدار یک پزشک باید ساعت‌ها وقت صرف کنم و در انتظار باشم و در مقابل برای چند دقیقه اندکی که برای ما می‌گذارد مبلغ هنگفتی پرداخت کنم، چه کسی به این مساله رسیدگی می‌کند؟ این موارد مسائل بسیار ابتدایی هستند که رعایت نمی‌شوند.

این حقوقدان با بیان این که علی‌رغم تبلیغاتی که دولت در رابطه با حقوق شهروندی می‌کند ولی به نظر می‌رسد اولین اولویت دولت بحث سیاست خارجی است که البته در این حوزه نیز به خوبی عمل کرده است.

منبع:http://isna.ir/fa/news/92091107438


بسیاری از مردم که اطلاعات کمی در مورد افسردگی دارند احتمالاً از این که بفهمند این بیماری می‌تواند باعث چه چیزهایی بشود متعجب خواهند شد. مردم اغلب فکر می‌کنند افسردگی یعنی «حس بد داشتن» یا «احساس غمگینی». آن‌ها نمی‌دانند که افسردگی می‌تواند باعث شود که فرد از یک تصمیم‌گیری ساده عاجز شود، 20 ساعت در شبانه‌روز بخوابد، یا بدون دلیل مشخصی شروع به گریه کند و نتواند جلوی خودش را بگیرد. بنابراین آشنایی با علائم افسردگی برای همگان اهمیت دارد.
علائم متداولی که به عنوان علائم هشدار دهنده  افسردگی در نظر گرفته می‌شوند به قرار زیرند:

1- تغییرات در سطح انرژی یا فعالیت

  • کاهش انرژی: این نخستین علامت است و تشخیص آن بسیار ساده می‌باشد. به طور خلاصه یعنی این که حس کنید به قدر هفته  گذشته یا ماه گذشته انرژی ندارید. نه این که تمام روز خسته باشید بلکه فقط انرژی کمتری نسبت به سابق داشته باشید. برای مثال، ترجیح بدهید بعد از خاتمه  کار روزانه، استراحت و مطالعه کنید تا این که به ورزش بپردازید.
  • خستگی: دومین مرحله بعد از کاهش انرژی. افسردگی می‌تواند باعث خستگی جسمی شود. خوابیدن و استراحت، شما را سرحال نمی‌آورد و حتی صبح‌ها پس از بیدار شدن از خواب هم احساس خستگی می‌کنید. این احساس خستگی در طول روز هم ادامه می‌یابد. ممکن است در محل کار که هستید فعالیت‌های کاری شما را به خود مشغول کند ولی بعد از آن که به خانه برمی‌گردید آنچنان احساس کوفتگی کنید که انگار قطار از رویتان رد شده است! خمیازه کشیدن، بدن را به این طرف و آن طرف کش دادن و چرت زدن از نشانه‌های خستگی است.
  • سستی و رخوت:  این عارضه  جدّی‌تری است. کسی که دچار افسردگی باشد ممکن است به طور غیرعادی بی‌حال و خواب‌آلوده باشد. و یا در حالت متداولتر، ممکن است ساعت‌ها بدون انجام هیچ کاری روی صندلی بنشیند. نه این که به چیزی واکنش نشان ندهد بلکه به انجام هیچ کاری علاقه‌مند نباشد و از نظر جسمی و روحی احساس سنگینی کند.
  • کاهش فعالیت: این ممکن است در نتیجه  کاهش انرژی، خستگی و سستی و رخوت باشد و یا آن که مستقل از این عوارض باشد. به هر حال، اگر سطح فعالیت‌های معمولی فرد شروع به کاهش کند این ممکن است از علائم افسردگی باشد.
  • بیخوابی یا پرخوابی: یکی از شایعترین علائم افسردگی بی‌خوابی است: دراز کشیدن ولی بیدار و نگران ماندن، ناتوانی در استراحت کردن، احساس تنش درونی داشتن و یا فکرهای مختلف کردن. پرخوابی عکس بی‌خوابی است. یعنی زیادتر از حد معمول خوابیدن. بی‌خوابی ممکن است فعالیت‌های روزانه شما را تحت تاثیر قرار دهد یا ندهد و یا ممکن است در ارتباط با سایر علائم، نشانه  وجود افسردگی در فرد باشد زیرا عوامل بسیاری می‌توانند موجب بی‌خوابی گردند. امّا پرخوابی، خود به خود نشانه  افسردگی است و فرد باید فوراً به روان‌پزشک مراجعه کند.
  • از دست دادن علاقه به فعالیت‌های لذت‌بخش و شادی‌آور: نام این علامت، خود به قدر کافی گویاست. مثلاً شما به طور معمول از والیبال بازی کردن با دوستانتان بسیار لذت می‌بردید و حال، دعوت‌ آن‌ها را رد می‌کنید. همیشه عاشق کارهای باغبانی و نگهداری از گل و گیاه بودید ولی امسال حوصله‌اش را ندارید.
  • کناره‌گیری اجتماعی: تشریح این عارضه، آسان ولی تشخیص آن دشوار است و بستگی به این دارد که فردی که شخصیت دوقطبی دارد در کدام حالت باشد. به عنوان مثال، چنین فردی گاهی علاقه  زیادی به میهمانی رفتن دارد و گاهی برعکس، ترجیح می‌دهد تنها در خانه بماند و کتاب بخواند. از سوی دیگر، شخصی که به طور طبیعی آدم گوشه‌گیری است، در صورت افسردگی گوشه‌گیرتر و انزواطلب‌تر می‌شود ولی چون به این خصلت شناخته شده بوده، تشخیص این علامت افسردگی در او دشوارتر خواهد بود.   

2- تغییرات فیزیکی


هر کس که فکر می‌کند افسردگی فقط با مغز افراد سروکار دارد یا تاکنون به افسردگی دچار نشده و یا از آن چیز زیادی نمی‌داند. افسردگی نه تنها بر روی ذهن انسان‌ها اثر می‌گذارد بلکه علائم فیزیکی مهمی نیز به جا می‌گذارد. برخی از آن‌ها را در بخش 1 ذکر کردیم (کاهش انرژی یا کاهش فعالیت) و در اینجا به برخی دیگر اشاره می‌کنیم.

  • دردهای تعریف نشده: یکی از نظریه‌هایی که در مورد علّت بدن درد در افراد افسرده وجود دارد این است که این افراد معمولاً به دلیل اختلال در خواب، استراحت کامل نمی‌کنند و از نظر جسمی دچار استرس هستند. خواب بدون استراحت (چه کم‌خوابی و چه پرخوابی) از مؤلفه‌های اصلی سندروم خستگی مزمن و فیبرومایلجیا (دردهای عضلانی و استخوانی گسترده که علّت آن هنوز ناشناخته است) می‌باشد. به علاوه، افراد افسرده معمولاً بیشتر از حدّ طبیعی دارای هورمون کورتیزول هستند که این به نوبه  خود با دردهای عمومی در بدن ارتباط دارد.
  • کاهش یا افزایش وزن
  • کم اشتهایی یا پراشتهایی: کم اشتهایی در شرایط افسردگی کاملاً شایع است. گاهی اوقات نیز افراد افسرده به عنوان مسکّن به غذا روی می‌آورند. بنابراین هم کاهش وزن و هم افزایش وزن می‌تواند از نشانه‌های افسردگی باشد. یکی از دلایلی که افراد به هنگام افسردگی به غذا و مخصوصاً غذاهای پرچربی روی می‌آورند این است که کربوهیدرات‌ها سطح سروتونین مغز را بالا می‌برند (سروتونین یکی از انتقال‌دهنده‌های عصبی است که زیاد پائین آمدن سطح آن به افسردگی ارتباط دارد). همچنین، افزایش کورتیزول نیز به عنوان یکی از عوامل ذخیره  نامناسب چربی در بدن انگاشته می‌شود.
  • بیقراری یا کندی روانی-حرکتی: بی‌قراری روانی- حرکتی عبارت است از افزایش فعالیت، بیشتر به دلایل ذهنی تا جسمی. نشانه‌های متداول آن شامل قدم زدن، پیچاندن یا فشار دادن دست‌ها، با انگشت روی میز زدن یا کف پا را به زمین زدن و سایر رفتارهای بدون وقفه  مشابه است. کندی روانی-حرکتی برعکس، به آهستگی فعالیت‌های فکری و جسمی اشاره دارد. در این حالت، کارهای معمولی مانند مسواک زدن یا غذاخوردن ممکن است به صورتی غیرعادی کند و با طمأنینه انجام شوند.

3- درد هیجانی (Emotional Pain)

  • غمگینی طولانی
  • گریه  غیرقابل کنترل و غیرقابل توضیح
  • احساس گناه
  • احساس پوچی
  • از دست دادن اعتماد به نفس
  • احساس ناامیدی
  • احساس بی‌پناهی

این علائم، به ویژه اگر تک تک در نظر گرفته شوند، منحصر به افسردگی نیستند. برای مثال، احساس بی‌پناهی ممکن است واکنش منطقی به قرار گرفتن در یک شرایط دشوار باشد. امّا در حالت افسردگی، احساس بی‌پناهی به صورت‌های زیر است:

  • آمیخته با انواع دیگر دردهای هیجانی
  • آمیخته با انواع دیگر علائم افسردگی
  • تداوم یافتن بیش از یک زمان معقول
  • شدیدتر بودن بیش از یک حدّ معقول

هر یک از عوارض بالا ممکن است به عنوان واکنش طبیعی به یک رویداد غم‌انگیز مثل مرگ نزدیکان یا از دست دادن کار پدیدآید امّا طولانی شدن بیش از حدّ آن باید به عنوان علائم احتمالی افسردگی مورد بررسی قرار گیرد. در نظر گرفتن این پدیده، به ویژه در افرادی که دارای سابقه  افسردگی هستند حائز اهمیت است.

4- حالت‌های روحی دشوار

  • تحریک‌پذیری: تقریباً همه این حالت را تجربه کرده‌اند. تحریک‌پذیری علت‌های بی‌شماری می‌تواند داشته باشد. یک سردرد، خواب بد، یک صورتحساب پیش‌بینی نشده، فرا رسیدن وقت دندانپزشک، و هر عامل استرس‌زای دیگری می‌تواند باعث آن شود. امّا هنگامی که دلیل واضحی برای این که چرا یک چیز کم اهمیت و کوچک باعث ناراحتی می‌شود وجود نداشته باشد و این حالت روزها و هفته‌ها در فرد باقی بماند، به احتمال زیاد افسردگی عامل آن است.
  • خشم: خشم نهایت تحریک‌پذیری است. یک فرد افسرده ممکن است بابت یک چیز کم اهمیت و یا حتی هیچ چیز به حالت انفجار برسد. اگر خشم دوام یافت یا ترساننده شد در اسرع وقت به فکر چاره باشید.
  • اضطراب و نگرانی. این به چند طریق ممکن است وجود داشته باشد. برای مثال، فردی ممکن است درباره بعضی موضوعات عادی روزمره، نگرانی وسواسی داشته باشد: قرص‌هایم تمام نشده؟ برای شام چه غذایی درست کنم؟ آیا به ماشینم بنزین زدم؟ مشکل دیگری از این حالت موقعی است که فرد در مورد تمام موضوعات اضطراب داشته باشد: باید به لوله‌کش تلفن کنم. اگر امروز نیاید چی؟ بهتر است صبح خیلی زود از خانه بروم، چون ممکن است ترافیک سنگین باشد یا وسط راه ماشینم پنچر شود. اضطراب ممکن است شکل عمومی‌تری نیز داشته باشد و همراه با افکار عجولانه باشد. معمولاً فرد مضطرب در حالت بی‌تصمیمی به سر می‌برد.
  • بدبینی: داشتن نگاهی منفی نسبت به همه چیز: هیچکس مرا دوست ندارد. امروز هم روز بد دیگری در پیش خواهد بود. شانسی برای استخدام شدن ندارم. در حالتی که بدبینی ناشی از افسردگی وجود داشته باشد، منفی‌بافی به صورت مبالغه‌آمیزی در می‌آید: دلیلی وجود ندارد که روز بدی در پیش باشد، بعضی‌ها شما را دوست دارند، و اگر افسرده نبودی شانس خوبی برای گرفتن کار داشتی.
  • بی‌تفاوتی: لباس‌های کثیف انباشته شده، صورتحساب‌ها پرداخت نشده و شما بی‌خیال هستید. دوستی به شما تلفن می‌کند و مشکلش را با شما در میان می‌گذارد. امّا شما فقط ساکت نشسته‌اید و گوش می‌کنید و حرف‌های او هیچ احساسی را در شما برنمی‌انگیزد.
  • خود انتقادی: هر کس اشتباه می‌کند. امّا فرد افسرده اشتباهاتش را بزرگ جلوه می‌دهد. «من امروز خسته به نظر می‌رسم.» تبدیل به «من زشت هستم» می‌شود. «من در محاسبه  موجودی حسابم اشتباه کرده‌ام.» به «من در ریاضیات کودن هستم.» تبدیل می‌شود. منفی بافی بیش از حد درباره  خود از علائم افسردگی است.

5- تغییر در الگوهای فکری


گرچه علائم زیر همگی تحت عنوان «تغییر در الگوهای فکری» دسته‌بندی شده‌اند امّا هر یک از آن‌ها می‌توانند آثار قابل ملاحظه‌ای بر روی رفتار انسان داشته باشند. این علائم چون بیشتر بر روی نحوه  کار کردن تاثیر می‌گذارند توسط همکاران زودتر قابل تشخیص می‌باشد:

  • عدم تمرکز: این به دو شکل امکان‌پذیر است. یکی این که صرفنظر از این که چقدر سعی می‌کنید نتوانید روی کاری که در دست دارید یا کتابی که در حال مطالعه‌اش هستید یا صحبت‌های سخنرانی که در جلسه‌اش حضور دارید و یا روی رژیم غذایی که در پیش‌ گرفته‌اند تمرکز کنید. از سوی دیگر، ممکن است توجه شما از موضوعی منحرف شود بدون آن که خودتان آگاهی داشته باشید تا وقتی که ناگهان به خود آئید. مثلاً ناگهان متوجه شوید که 20 دقیقه است که روی همین صفحه کتاب مانده‌اید. اوّلی رنج‌آور و ناراحت‌کننده است و دومی می‌تواند مشکلات زیادی برای فرد به وجود آورد. به هر حال، عدم تمرکز، وضعیت مهمی است که باید مورد بررسی قرار گیرد.
  • بی‌تصمیمی: امروز برای رفتن به سرکار چه لباسی بپوشم؟ کدام یک از این سه پروژه اولویت بیشتری دارد؟ بهترین روز برای وقت گرفتن از دکتر کی است؟ در حالت افسردگی، تصمیم‌گیری ساده هم ممکن است مشکل‌ساز گردد. و تصمیم‌گیری‌های پیچیده می‌تواند غیرممکن شود. هنگامی که بی‌تصمیمی با اضطراب همراه باشد، مواجه شدن با شرائطی که تصمیم‌گیری اجتناب ناپذیر است می‌تواند به هیستری بیانجامد.

مردم معمولاً فکر می‌کنند که فرد افسرده، آدم آرام و گوشه‌گیری است امّا چنین فردی وقتی در گوشه و تحت فشار قرار گیرد، می‌تواند واکنش‌هایی نظیر انفجارهای هیجانی نشان دهد.

  • مشکلات حافظه‌ای: این مشکلات می‌تواند در اثر تمرکز ضعیف بروز کند. یعنی شما به دلیل عدم تمرکز چیزی را که بهتان گفته شده است نشنیده‌اید و در نتیجه نمی‌توانید آن را به یاد آورید. امّا افسردگی می تواند مستقیماً نیز بر روی حافظه تاثیر گذارد به نحوی که چیزی که به فرد گفته شده، شنیده و یا خوانده است و یک زمان به یاد داشته بعداً فراموشش شود.
  • بی‌نظمی: این علامت، منحصر به افسردگی نیست. افرادی که به شیدایی خفیف (hypomania) دچارند نیز معمولاً آدم‌های بی‌نظمی هستند. امّا در این حالت ممکن است فرد از این بابت احساس ناراحتی نکند. مثلاً شما علیرغم به هم ریختگی اتاقتان، دقیقاً می‌دانید که هر چیز کجا قرار دارد. امّا در شرایط افسردگی، بی‌نظمی فرد را ناراحت می کند و باعث می‌شود که او حتی احساس بدتری هم پیدا کند زیرا اگر افسردگی وجود نداشت اقلاً فرد می‌توانست برای حل این مشکل اقدام کند.

6- دل مشغولی به مرگ


هر چند سه موردی که در زیر آمده ممکن است به نظر سه عبارت مختلف برای یک چیز بیایند امّا در واقع، آن‌ها اشکال مختلفی از دل مشغولی به مساله مرگ هستند.

  • فکر مرگ:  فکر کردن درباره  مرگ ممکن است به شکل تصوّر و تخیل مرگ خود فرد باشد. برای مثال، فرد ممکن است خود را خوابیده در داخل قبر تصوّر کند. یا به اتفاقاتی که در مراسم خاکسپاریش می‌افتد فکر کند و یا درباره  این موضوع فکر کند که مردم پس از مرگش چه می‌گویند. یکی از عبارت‌هایی که مردم، بدون منظور خاصی، زیاد به کار می‌برند این است که «ای کاش مرده بودم.» امّا بیان این عبارت از سوی یک آدم افسرده باید جدّی گرفته شود، پیش از آن که افکار به واقعیت بپیوندد.
  • فکر خودکشی: در این حالت، بیان «ای کاش مرده بودم.» کم کم به فکر کردن درباره  تحقق آن پیش می‌رود. فرد افسرده ممکن است در رویارویی با یک اتفاق پراسترس به فکر خودکشی بیافتد و به طور واقعی برای این عمل برنامه‌ریزی کند. چه فرد برنامه  مشخص برای خودکشی در ذهن داشته باشد و چه نداشته باشد، فکر کردن درباره  خودکشی باید بسیار جدّی گرفته شود. از جمله پرخطرترین عوامل برای انجام خودکشی می‌توان به تلاش قبلی برای خودکشی، حضور عوامل مهم استرس‌زا در زندگی و دسترسی به اسلحه اشاره کرد.
  • احساس مرگ: کسی که احساس مرگ یا بریدن از زندگی می‌کند، گروهی از علائمی که در 5 بخش قبل ذکر شد را به همراه دارد. این علائم عبارتند از:
    • ناامیدی
    • بی‌تفاوتی
    • از دست دادن علاقه به فعالیت‌های لذت‌بخش
    • سستی و رخوت
    • کناره‌گیری اجتماعی

منبع:http://www.ravanyar.com/articles/depression-marks.asp